نقل شده که در روزگاران گزشته میان دو گروه از نگارگران معروف چین و عدهای از حکما مسابقهای برگزار شد. مسابقه بدین گونه بود که آنها باید در دو دیوار مقابل هم نقشهایی به تصویر میکشیدند. قصد از برگزاری این مسابقه نمایاندن هنر برتر بود. برای آنکه هر گروه متوجه کار گروه دیگر نشود پردهای میان آنها آویخته شد.
چینیان از رنگهای بدیعی استفاده کردند و تمام هنر خود را به کار گرفتند. خطوط ظریف و پر چین و خم آنها دل هر بینندهای را مجذوب میکرد. رنگها با هماهنگی قابل توجهی در میان نقشهای بیبدیل آنان رخ مینمود.
در طرف دیگر حکما تنها ابزاری که داشتند سنباده بود. آنها دیوار را ساعتها و روزها صیقل دادند و تمام توان خود را به کار بردند، بعد از گذشتن ساعتها و دقیقهها دیوار به قدری صیقل خورده بود که نور را به راحتی در خود منعکس میکرد.
هفتهها به پایان آمد و تاریخ موعود فرا رسید.برگزار کنندگان مسابقه مقابل دو گروه ایستادند و به یکباره پرده را انداختند. ناگاه مشاهده کردند که هر دو گروه به طرز عجیبی یک طرح را عینا نقش زدهاند با این تفاوت که طرح حکما از جلا و شفافیت خاصی برخوردار بود. رقص زیبای نور در میان خطوط پر پیچ و خم، آنچنان زیبا مینمود که هر کس بدون تامل آنها را برنده میدانست.
آنها هیچگاه نفهمیدند تنها هنر حکما صیقل دادن دیوار مقابل دیوار چینیان بود!
بزرگی میفرمود روز عاشورا نیز اینگونه است.
تمام زیباییهای موجود در طول زندگی پیامبران و امامان بعد از آن روز ، به یکباره نمایان میگردد. انگار تمام مصیبتها و بزرگواریهای مردان بزرگ خدا دفعتا نازل میگردد و امام حسین (ع) صیقل دهنده پرده این صحنههاست.
انگار شجاعت اولین بار در کربلا و روز عاشورا آفریده میشود و خلوص تنها در میان صحرای گرم آن روز برای نخستین بار جان میگیرد.
عاشورا بدون شک حماسهای است که با تامل در آن تمامی معرفتهای تاریخ مرور میگردد.
مراقب باشیم حتی از یک حرکت امام(ع) در این روز بیتفاوت نگذریم چرا که در این صورت از وجود شفاف تمامی صفتهای خوب گذشتهایم.
پ.ن. این یادداشت را یک دوست عزیز و خوب نوشته است و من فقط آنرا با دیگر دوستان خوبم به اشتراک گذاشتم.