سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

۳ مطلب در فروردين ۱۳۸۵ ثبت شده است

میزگردی تلویزیونی بود که در آن چند روانشناس علل انحراف یک قاتل زنجیره‌ای را بررسی می‌کردند. بخشهایی از فیلم اعترافاتش را هم بین بحث نمایش می‌دادند. می‌گفت: بعد از هر قتل پشیمان می‌شدم و گریه می‌کردم.

***

صحبت از زمین‌گیر شدن آنهایی که «طیران آدمیت» را تجربه کرده‌اند، نیست! اگر شخصی از فاصله یک متری هم روی زمین بیفتد، دچار درد ناشی از افتادن می‌شود. بسته به ارتفاع، تکرار این تجربه و... میزان شدت درد و طول زمانش متفاوت است(گاهی آنقدر کم است که به چشم نمی‌آید). ظاهرا این درد فقط نشانه سقوط است و گریزی از آن نیست. البته همین انسان زمین‌خورده اگر بخواهد روی پاهایش بایستد به سختی این کار را خواهد کرد. اگر بخواهد با وجود کوفتگی چهار تا پله بالا برود، سختی‌اش بیشتر هم می‌شود. دردی که هنگام ایستادن و بالا رفتن می‌کشد، اگر اقدام به بلند شدن نکرده بود، اصلا بوجود نمی‌آمد. فرق دارد با آن عذاب وجدان اجباری! شخص آن را با اختیار و انتخاب خود تجربه می‌کند و اولین مرحله اصلاح است...

م. و.
۳۱ فروردين ۸۵ ، ۲۰:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

۱.آمادگی مقدماتی

۱.۱. تئوری

از تهران چانه‌زنی را شروع کردیم. نظر مدیر کاروانمان این بود که همه‌مان از کوه می‌ریزیم پایین و هرکداممان یک جایمان می‌شکند یا ترک برمی‌دارد. ما هم سوابق کوه رفتنمان را رو می‌کردیم و آخر کار پیشنهاد دادیم که همان تهران با مسوولیت خودمان یک تپه‌ای را فتح کنیم که ثابت شود می‌‌توانیم. خلاصه اینکه راضی نشدند ولی موافقت کردند که رفتن به غار حرا هم در برنامه‌مان باشد.

۲.۱. عملی

موقع بستن ساکم ناظران محترم از زیادی تعداد کفش و دمپایی‌هایی که هر کدام را به بهانه‌ای در ساک می‌چپاندم خنده‌شان گرفته بود.

: تو در تابستان عربستان اینها را می‌خواهی بپوشی؟

X [با حالت ]: مخصوص حرا رفتن است.

۲. برخورد با واقعیت

ده نفری می‌شدیم که جامانده بودیم. به دلایل مختلف: یکی خواب مانده بود، یکی زودتر از بقیه بیدار شده بود و رفته بود مسجد‌الحرام،... . آقای دکتر -که خودشان از مسوولین بودند- هم به یکی از همین دلایل در هتل مانده بودند. معمولا آدمها وقتی به هر دلیلی در اقلیت قرار بگیرند احساس خاص بودن می‌کنند و بلافاصله نیاز به تشکیل همایش، جلسه یا چیزی از این دست در آنها ظهور می‌کند. ما هم تشکیل جلسه دادیم!ایکس-که نگاه الیوری‌اش اغلب کارساز است- صبر کرد تا دکتر رسما از او بپرسد«مشکل چیست؟ دلیل این ناراحتی فقط حرا نرفتن است؟» و او در جواب بگوید«مشکل خاصی نیست. به گمانم ناراحتی مشهودی هم وجود ندارد. داشتم فکر می‌کردم که من از تهران مخصوص کوه رفتن کفش آورده بودم. مسخره است، نه؟» به فکر فرو رفتند و بعد از مکثی کوتاه جواب دادند:«اصلا مسخره نیست. کفشهایتان را بردارید که برویم» و ما که هیچ کداممان عربی بلد نبودیم با یک راننده‌ای که زبانی غیر از عربی نمی‌دانست به توافق رسیدیم و بالاخره توانستیم آن غار کوچک را که زمانی خلوتگاه آن بزرگِ برگزیده بوده از نزدیک ببینیم. 

***

آدم بزرگها می‌گویند اسمش عمل خالص است. به اسمش کار ندارم. هر کار کوچکی که فقط برای رسیدن به رضایت او انجام شود. وقتی همه درها بسته شود، می‌توان مثل همان یک جفت کفش مطرحشان کرد. بسیار لازم و خوشبختانه گاهی حتی کافی است که آدمیزاد به خودش زحمت بدهد(دست کم به اندازه کشیدن بارِ یک جفت کفش!) و ثابت کند به رسیدن امیدوار بوده است.

م. و.
۲۴ فروردين ۸۵ ، ۲۱:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۶ نظر

سلام + آرزوی سالی خوب

سعی می‌کنم جمعه‌ها فراموش کنم چند روز قرار بود ساکت باشم! با شعور اقتصادی بسیار بالای بنده و همشهریان عزیزم منافاتی ندارد پرداختن این هزینه(!) برای شاکی نشدن آنهایی که شکایتشان هم دلنشین است. این چند حدیث از امام حسن عسکری (ع)* را از سایت شهید آوینی کپی کرده‌ام و اینجا گذاشته‌ام که شما هم بخوانید:

بهترین برادران تو کسى‏است که گناهت را فراموش کند و نیکى ‏تو را به ‏خویش یادآورد.

سزاوارترین مردم به محبّت کردن، کسى است که از او امید محبّت کردن ‏دارند.

پلیدیها در خانه‏اى قرار داده شدند و دروغ کلید آن خانه است.

*چون ممکن است آقازاده ایشان را ببینید، بد نیست یادتان باشد که امروز سالروز شهادت پدرشان است.

م. و.
۱۸ فروردين ۸۵ ، ۰۴:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر