سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۵ ثبت شده است

می‌گفت:« یک گوشه از حیاط خانه‌ی ما به دنیا آمد. به گربه‌ها علاقه‌ای ندارم ولی نسبت به آن حیوان چون کور بود، احساس مسوولیت می‌کردم. برایش غذا می‌گذاشتم. یکی از روزها که داشتم ماشین را داخل حیاط می‌بردم دیدمش که مثل همیشه منتظر جلوی در ایستاده است. با خودم گفتم خوب آدمی هستم که به این حیوانی که هیچ نفعی برایم ندارد، رسیدگی می‌کنم. از ماشین که پیاده شدم دیدم بر خلاف همیشه از جلوی ماشین کنار نرفته بوده و زیر چرخهای ماشین من است.»

*اینجا هیچ تمثیل و اشاره‌ای در کار نبود... یک نقل قول و داستانی واقعی که متاسفانه باعث رنجش شد.

                                                                 

ده سال پیش همکار آقای پدر بود. یک پسر هجده ساله‌ی عقب افتاده داشت. حسابی شکسته شده بود. پسرش نمی‌توانست حرکت کند. خانمش برای مامان خانوم تعریف کرده بود که یکبار فرزندشان را به یکی از مراکز بهزیستی سپرده بوده‌اند و در اولین ملاقات دیده بودند غذای داغ دهان او را سوزانده و دوباره به خانه برگردانده بودنش که به طور غیر تخصصی خودشان مراقبش باشند. خدا را شکر می‌کردند که می‌توانند این کار را بکنند. 

                                                                 

بالای یکی  از صفحه‌های تقویمم این سخن از امام حسین(ع) نوشته شده است:

نیاز مردم به شما از نعمتهای خدا بر شماست، از این نعمت افسرده و بیزار نشوید.

زیرش با مداد نوشته‌ام:

شکر نعمت نعمتت افزون کند    کفر نعمت از کفت بیرون کند

م. و.
۲۸ ارديبهشت ۸۵ ، ۲۱:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

۱.نوع متداول «دوست داشتن» نتیجه ی عدم شناخت است
خیلی از دوست داشتن ها به این دلیل شروع می شوند: ما فکر می کنیم بعضی کس‌ها و چیزهایی را که نمی‌شناسیم، خیلی خوب می‌شناسیم. گاهی  وقتها تداوم این اشتباه باعث ادامه دوستی می‌شود که به گمانم همیشه هم چیز بدی نیست این جهل مرکب.

۲.نوع خاصی از دوست داشتن وجود دارد که تنها پس از شناخت حقیقی به وجود می‌آید
در حدیثی قدسی خداوند می‌فرماید:
مَنْ طَلَبَنی وَجَدَنی ، مَنْ وَجَدَنی عَرَفَنی ، وَ مَنْ عَرَفَنی أحَبَّنی ، و...(ادامه دارد)

هر که طالب من شد مرا پیدا می کند ، هرکه مرا پیدا کرد مرا می‌شناسد ، هر که مرا شناخت دوست دار من می‌شود ، ...

***

آدمیزاد است دیگر، گاهی «چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است» دلش می‌خواهد برود دنبال دومی! دوست داشتن خیلی وقتها خوب است ولی اگر نتیجه‌ی یک چیز خوب باشد باکلاس‌تر است و علم از جهل برتر است. همین!

م. و.
۲۱ ارديبهشت ۸۵ ، ۲۱:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

 به «لَقَد کُنْتُمْ تَمَنّوْنَ الْمَوْت» در آیه ۱۳۴ سوره آل عمران رسیدیم....

۱: من هم بعد از چهارده قرن اگر وعده های قرآنی را باور داشته باشم، بعد از یک حساب و کتاب ساده، بین مرگ معولی و مرگ در راه خدا دومی را ترجیح می‌دهم و اگر کمی شجاع باشم آرزویش می‌کنم. به نظرم آن بندگان خدا واقعا تمنای مرگ کرده بودند.

۲: ولی آخر آیه به ترس و پشیمانی آنها اشاره می‌کند که نشانه واقعی نبودن درخواستشان است!

۱: انسان عاقل بین مرگ معمولی و مرگ در راه خدا دومی را ترجیح می‌دهد ولی خداوند از مومنین جانهایشان را می‌خرد. کسانی در راه او کشته می‌شوند که بین زندگی دنیایی و مرگ در راه او دومی را انتخاب کنند. این یک تصمیم عاقلانه نیست. صد در صد عاشقانه است.

***

خیلی وقت است که باور کرده‌ام «حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است» و جاه‌طلبانه‌ترین‌ تصمیم عاقلانه‌ی زندگی‌ام این است که راهی برای عاشق شدن پیدا کنم.

م. و.
۱۴ ارديبهشت ۸۵ ، ۲۲:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۶ نظر

ایکس کوچک یه ویژگی منحصر به فرد داره: دفترچه‌های تمام کنکورهایی که تا حالا در اونا شرکت کرده رو خط به خط خونده! امروز هم عبارت زیر رو روی بسته قرص سیپروفلوکساسین ۵۰۰ (CIPROFLOXACIN 500) که پزشک محترم برای بنده تجویز کرده‌اند، کشف کرد:

در طول درمان با این دارو از قرار گرفتن در برابر نور آفتاب یا لامپ‌های خورشیدی به مدت طولانی خودداری نمایید.

یادمه یه بار که ۰۴۸ مسموم شده بود و دکتر همین قرص رو براش تجویز کرده بود و  دچار منگی و سرگیجه که از عوارض این قرص هست، شده بود، من یه مدت طولانی زیر آفتاب ظهر خرداد باهاش همدردی می‌کردم. خلاصه اینکه دچار یه عذاب وجدان تاریخی شده‌ام. البته ایکس مسموم نشده و دکتر گفت درواقع یه بیماری ویروسی گرفته که دل‌پیچه جزو علائمش نیست و این یکی از تفاوتهاش با مسمومیته. حتی تا ده ساعت بعد از سرم و آمپول هم اگه یه قطره آب می‌خورد، این جوری می‌شد:. اینو نوشتم که اگه-خدای نکرده- شما هم مثل ایکس و بعضی‌های دیگه که اون میشناسه، دچار این بیماری شدین به بهشت رفتن امیدوار نشین چون آغوش دنیا براتون بازه.

پا نوشت:

۱.یکی از عوارض این مرض بی‌وقت به هم خوردن قرار ملاقات من و  ا.ج.ش عزیز بود که امروز تولدشه. حیف!

۲. امروز جمعه است و این یادداشت رو درواقع برای این نوشتم که خلف وعده نکرده باشم. هرچند عذرم موجهه ...

م. و.
۰۷ ارديبهشت ۸۵ ، ۲۱:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر