دوست داشتن
۱.نوع متداول «دوست داشتن» نتیجه ی عدم شناخت است
خیلی از دوست داشتن ها به این دلیل شروع می شوند: ما فکر می کنیم بعضی کسها و چیزهایی را که نمیشناسیم، خیلی خوب میشناسیم. گاهی وقتها تداوم این اشتباه باعث ادامه دوستی میشود که به گمانم همیشه هم چیز بدی نیست این جهل مرکب.
۲.نوع خاصی از دوست داشتن وجود دارد که تنها پس از شناخت حقیقی به وجود میآید
در حدیثی قدسی خداوند میفرماید:
مَنْ طَلَبَنی وَجَدَنی ، مَنْ وَجَدَنی عَرَفَنی ، وَ مَنْ عَرَفَنی أحَبَّنی ، و...(ادامه دارد)
هر که طالب من شد مرا پیدا می کند ، هرکه مرا پیدا کرد مرا میشناسد ، هر که مرا شناخت دوست دار من میشود ، ...
***
آدمیزاد است دیگر، گاهی «چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است» دلش میخواهد برود دنبال دومی! دوست داشتن خیلی وقتها خوب است ولی اگر نتیجهی یک چیز خوب باشد باکلاستر است و علم از جهل برتر است. همین!