سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

۱۲ مطلب در فروردين ۱۳۸۴ ثبت شده است

این هم یک راه ارتباط با کسی که قرار است X به او رای بدهد:

 

م. و.
۲۹ فروردين ۸۴ ، ۰۲:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

 

بیش از هزار سال است که می فهمد و از همه بیشتر می بیند.
برای خودم زمزمه می کنم:
این درد بی دردی من درد کمی نیست!

م. و.
۲۷ فروردين ۸۴ ، ۲۱:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تکلیف تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری بدین صورت مشخص شده است:

۱-کتاب زیر را بخرد و بخواند:

بورس و سهام-نحوه قیمت گذاری سهام

 موسسه حسابرسی و خدمات مالی دایا رایان به اهتمام غلامحسین دوانی(انتشارات نخستین)

۲- به سایت سازمان بورس و اوراق بهادار تهران برود و اطلاعات کسب کند.

به علاوه تأکید کرده اند که چون X هنوز حتی مبتدی هم به شمار نمی آید، صلاح نیست نزدیک به انتخابات که نوسان قیمت ها زیاد است، دست به چنین اقدام خطرناکی بزند و سرمایه اش(؟) را نابود کند.  

 پانوشت:X اصلا سرمایه ای ندارد که بتواند آن را نابود کند! با وجود این دوست دارد که کمی از کار بورس سر در بیاورد.

م. و.
۲۷ فروردين ۸۴ ، ۰۳:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

بدیهی است که X از بین کاندیداهای مطرح، جناب قالیباف را انتخاب می کند. به هزار و یک دلیل! از این هزار و یک دلیل چند تا با دلایلی که حامد قدوسی در اینجا آورده مشترک است(مثل شماره ۱۸). آن دلیلی را که یک چپ و یک راست برای قبول صلاحیت نسبی یک آدم درنظر بگیرند به احتمال زیاد می توان دلیل غیر جناحی محسوب کرد.

م. و.
۲۳ فروردين ۸۴ ، ۰۳:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

این html اگرچه خوب و لازم و مفید است، نمی تواند آرزوهای X را برای طراحی یک صفحه ساده وب برآورده کند. این را بعد از تماس تلفنی ام با یک دوست فرزانه که در زمرهء از ما بهتران قرار می گیرد، فهمیدم. ایشان فرمودند که html زبان برنامه نویسی نیست و X پس از آن مکالمه تلفنی دریافت که از جهاتی که او درنظر دارد html بسیار بی خاصیت است. ظاهرا نیاز دارم asp.net یاد بگیرم.

م. و.
۲۱ فروردين ۸۴ ، ۲۲:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

م. و.
۱۸ فروردين ۸۴ ، ۲۳:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

این که بتوانم قالب وبلاگم را تغییر بدهم برایم مهم است اما بعید می دانم این سادگی که دارد را از آن بگیرم. توانستن یا نتوانستن مسأله این است! خدا دست اندر کاران سایت آوینی را خیر دهد که این بخش آموزش HTML را در سایتشان گذاشتند تا X اقلا بتواند به قول x (بخوانید ایکس کوچک!) در سطح چیلدرن (children) به زبان شیرین html بخواند و بنویسد. بعلاوه امیدوارم این ایران جاوا اسکریپتی ها و نویسنده این راهنمای مفید هم به همه آرزوهای خوبشان برسند که حق استادی بر گردن X دارند. با وجود همه این ها، X از یک دوست خیلی خوبش ایمیلی دریافت کرده که اگر می توانی در وبلاگت فهرست نوشته هایی که در صفحه هستند را بگذار و X  هر چه فکر می کند(دقیقا یک شبانه روز) نمی تواند این کار را بکند. البته blogger و ... خودشان این کار را می کنند ولی در پرشین بلاگ  واقعا عقلم(ونیز آن یک اپسیلون سوادم) به جایی نمی رسد. اگر راه حلی پیدا کنم حتما برای خودم جایزه می خرم.

پا نوشت: X معمولا عنوان های بی مزه و نامربوطی برای یادداشتهایش انتخاب می کند و لذا به صلاح خودش نمی بیند که این عناوین را دوبار دوبار در صفحه بگذارد.   

م. و.
۱۵ فروردين ۸۴ ، ۰۱:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

۱-ظهر که به سراغ سبزه سفره هفت سین رفتم دیدم یک طرفش زرد شده است. نتیجه بی دقتی من در آب دادن به آن است. حالم گرفته شد. طبق معمول سالهای قبل می خواستم روز سیزدهم توی باغچه بکارمش. دلم نمی آید آن را به طبیعت بسپارم! همان طور که دلم نمی آید ماهی را توی تنگ نگه دارم.

۲-شب به سراغ ایمیلم در یاهو می روم. چشمم به قسمت خبر می افتد و نگاهم روی عکسی که قبلا در سایت بی بی سی دیده بودم خیره می ماند. خبر را می خوانم. درست در اولین ساعات سال جدید بود که ... و حالا ... .

پا نوشت:در اسلام چیز بدی به اسم طلاق هست که به نظر X  دست کم برای کسی مثل جناب شایوو راه حلی آبرومندانه تر از قتل ترحمی(؟) است.

م. و.
۱۲ فروردين ۸۴ ، ۰۱:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

نا گاه چشم دختر زهرا در آن میان     بر پیکر شریف امام زمان فتاد     بی اختیار نعره هذا حسین از او     سر زد چنان که آتش از او در جهان فتاد     پس با زبان پر گله آن بضعه بتول     رو کرد بر مدینه که یا ایها الرسول     این کشته فتاده به هامون حسین توست     وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
م. و.
۰۹ فروردين ۸۴ ، ۲۱:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

تجربه نشان داده است که اگر کسی فقط برای دیدن X به خانه او بیاید و اتفاقا تشنه هم باشد و یک لیوان آب هم بخواهد حتما X برای او در یک لیوان بسیار تمیز که در بشقاب گذاشته شده است آب می برد. بدیهی است که اگر قبل از اینکه مهمان به زبان بیاید X متوجه تشنگی او بشود منتظر درخواست یک لیوان آب از طرف او نمی شود.اصولا اگر کمی صبر داشته باشد چای حداقل پذیرایی موجود در منزل X است ولی معمولا دم کشیدنش کمی طول می کشد.مسلما خدای X از او کریم تر است و همه آرزوهای X پیش او از یک لیوان آب هم کمتر است. مشکل اینجاست که تا حالا برای دیدنش تصمیم جدی نگرفته ام. امیدوارم اگر دوباره دعوتنامه رسمی به دستم رسید گمش نکنم! 

به رحمت سر زلف تو واثقم ورنه     کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن

م. و.
۰۷ فروردين ۸۴ ، ۰۳:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر