آقای روحانی فردی محترم و رئیسجمهور منتخب ایران ماست که برایش عمیقا آرزوی موفقیت داریم. من نه به آقای روحانی رای دادهام، نه به آقای احمدینژاد. معنای سادهاش این است که روی هیچکدام از این دو رئیسجمهور تعصب الکی ندارم. البته معتقدم حمایت از رئیسجمهور منتخب بر هر عاقلی که صلاح مملکتش را بخواهد لازم است. اگر رئیسجمهوری که من به او رای ندادهام اشتباهی کند همانطوری با او برخود میکنم که اگر خودم به او رای داده بودم میکردم. با این وصف، به گمانم واضح است اگر میگویم بعضی در مورد احمدینژاد بدجوری بیانصافی میکنند علتش فرض باطل احمدینژادی بودنم نیست.
تیم فوتسال قهرمان شده و والیبال به شکل افتخار آفرینی از تیمهای مطرح و تراز اول جهانی امتیاز میگیرد که قابل تحسین است. این وسط یک سری موجود فاقد تشخیص مدام با شعار «روحانی مچکریم» روی اعصاب من رژه میروند. پیروزیهای ورزشی که در زمان احمدینژاد بهدست آمده اگر بنا باشد به رییسجمهور منتسب شود بدون شک به احمدینژاد مربوط است، نه روحانی! اصول اولیهام میگوید از آدمیزادی که روی حب و بغضاش چنین قضاوتی میکند و ابایی از فریاد زدنش در ملاء عام ندارد -بدون در نظر گرفتن این که طرفدار چه کسی است- باید دوری کرد. کسی که نیمجو انصاف نداشته باشد خطرناک است. مساله این روزهایم این است که جماعت مذکور چندان کم نیستند و از هرکدامشان که دور میشوم به یکی دیگرشان میرسم.