نیم درجه به راست
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
خدا بده شانس! آن که کل غزل را سروده مرد نکونام شده و ایکس بیچاره میترسد که بابت این نقل قول ساده از آن مرد نکونام، مجبور شود تا یک ماه برای دوستان عزیز و ایکس شناسش بنویسد «به ته مانده وجدانم قسم فقط چون به نظرم زیبا بود نوشتمش، همین! »
***
در قسمت بالا ایکس سعی کرد دلایلی(!) ارائه کند که اولا حس زیبایی شناسی دارد و ثانیا حس ترس و محافظه کاری دارد و خلاصه اینکه یک جورهایی احساساتی است. حالا ممکن است یکی بیاید این ها را بنویسد:
ایکس هم گونیا بردارد و با نهایت تاسف مشاهده کند که خطوط عمودی در دستخط او کاملا بر خط زمینه عمودند. این که احساسی بودن ایکس را نفی نمیکند. بویژه آن که بلافاصله بعد از این کشف بیمزه دلش میخواست نویسنده آن مقاله(؟) را خفه کند!
برای اینکه مشخص شود خیلی احساس دارم(و اینطور نیست که نه عقل داشته باشم، نه احساس) شاید بعد از این کمی متمایل به راست بنویسم(حداکثر نیمدرجه)