سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

اتوبوس شهری ـ شهربازی

چهارشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۸۴، ۰۷:۳۸ ب.ظ

ایکس کوچک تعریف می‌کرد که توی اتوبوس ایستاده بوده و همکلاسی‌اش روی صندلی نشسته بوده است.می‌گفت جاده و اتوبوس به اتفاق باعث تکانهای شدیدی می‌شدند که بر اثر آن جماعت ایستاده روی سر و کله هم می‌ریختند و در همین اثنا آن رفیق نشسته‌اش نطق کرده که «چه کیفی داره! خوشم میاد اینجوری بالا و پایین میره.» و او با خنده جواب داده است: «شما که نشسته‌اید خوشتان می‌آید ولی برای آنهایی که ایستاده‌اند اصلا جالب نیست.»

من به یاد یک برنامه علمی که چند سال پیش در تلویزیون دیده بودم، افتادم. موضوع کلی‌اش در مورد کارهایی بود که تکنولوژیست هیجان انجام می‌دهد تا وسیله‌های بازی که برای شهربازی ساخته می‌شوند بیشترین هیجان ممکن را ایجاد کنند. یکی از جملاتش که به یادم مانده این بود: تکنولوژیست هیجان به دنبال راههای ایجاد احساس ویژه در شکم است. یک مشت آدم داوطلب شده‌ بودند که بر رویشان آزمایش کنند و معلوم کنند که آدم معمولی چقدر می‌تواند وارونه شدن و سرعت قطار شهربازی و...را تحمل کند و هیجان ایجاد شده حداکثر چه میزان باشد که منجر به حالت تهوع نشود. به ایکس کوچک می‌گویم دوستت به صورت اتفاقی و در یک وسیله نقلیه عمومی دچار احساس ویژه در شکم شده و علمای تکنولوژی هیجان تایید می‌کنند که این یک حس خوش‌آمدنی است! تو به عنوان یک دوست که در یک وجبی او ایستاده بودی توی دلت گفتی که چه بی‌دردی ناخوشایندی. مسخره‌تر از آن این است که بسیاری با دهها درد اساسی و جدی در شهرت یا کوچه‌ات یا...باشند و تو که تحمل یک اپسیلون بی‌دردی بغلدستی‌ات را نداری بلند شوی بروی شهربازی، بلیط بخری و لذت انتخاب شده‌ات احساس ویژه در شکم باشد.

۸۴/۱۱/۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۴)

اول ...
من دیگه نمیرم شهربازی !
سلام منو یادته؟/ماجرای اتوبوس جالب بود
عجب! حالا بنده خدا، فکر نکرده یه حرفی زده! من که صد ساله شهر بازی نرفتم اصلا یادم نمیاد چه حسی داشت.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی