از روزی که مردم مصر شعار «الشعب یرید اسقاط النظام» سر دادند همه انتظار داشتیم در مصر انقلاب شود. در واقع شروع حرکتشان شبیه شروع یک انقلاب بود. خیلی زود همه چیز تمام شد، البته به حساب خودشان! انقلاب مصر شبیه یک کودک نارس بود. دوره لازم برای تکاملش را طی نکرد. مثلا عکس مبارک را از دیوار با نهایت احترام پایین میآوردند و طنطاوی ریاست میکرد و باز هم مصریها احساس پیروزی داشتند. گویا دچار نوعی توهم شده بودند که انقلاب آدمهای متمدن این طوری است و غیرعادی بودن انقلابشان را با خوشبینی مفرط توجیه میکردند. بعد مبارک را توی قفس محاکمه کردند اما ظاهرا قاضی دادگاه انقلابی تجدید نظر از همان مبارک پشت میلهها هم حساب میبرد و به بهانهای استعفا داد. خواستههای انقلابیون مصر هنوز از حد سقوط نظام فراتر نرفته بود. دست کم برای بعدش توافق حداکثری نداشتند. حتی اگر هم مرسی را به اتفاق انتخاب کرده بودند هم باز هم پیروزیشان بیشتر به توهم شبیه بود. دستبوسی ملک فهد و نامهای که جناب مرسی تحصیلکردهی فرنگ به برادرش پرز طبق اصول دیپلماتیک نوشت تحول شگرفی را نشان نمیداد. مرسی به شیوه جدید از اسرائیل حمایت میکرد. او کاملا انقلابی از مخالفان اسد که اخوانالمسلمین سوریه هستند دفاع کرد و توهم پیروزی انقلاب در مصریها تشدید شد. البته انتخاب مرسی برای تنوع نسبتا خوب بود. چراکه مبارک سیسال سایه نامبارکش را بر مصر و اهل آن گسترده بود. دیری نگذشت که مخالفان این مرد دوره گذار با امداد نه چندان غیبی جان گرفتند و زمینه حضور البرادعی فراهم شد. مردی که بهترین گزینه برای آمریکا به شمار میرود. اگر حادثه غیر منتظرهای رخ ندهد، آمریکاییها به زودی او را جایگزین مرسی رفتنی خواهند کرد. بگذارید حرفم را اصلاح کنم: انقلاب مصر شبیه یک کودک نارس نیست، بلکه از نطفه دزدیده شده و در جای نامناسبی به رشد خودش ادامه داده است.
پینوشت:
۱. ظاهرا که اخوانالمسلمین از حمایت جدی دولت فعلی آمریکا برخوردار است. میگویند بعضی از کشورهای عربی به سرکردگی عربستان حامیان این شبه کودتا بودهاند. من باورم نمیشود که عربستان بدون موافقت آمریکا چنین کاری بکند هرچند نظر کارشناسان غیر از این است!
۲. البرادعی در گفتگویی تلویزیونی احتمال نامزدیاش برای ریاست جمهوری را رد کرده است. نگرانیام از این است که بدتر از او را کشف کرده باشند و خیلی پیگیرش نشوند. این دنباله را کامل کنید: فرعون، مبارک، مرسی، ؟