سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

بعد از چندین سال مجددا سریال «سالهای دور از خانه» را می‌دیدیم. خانم اوشین بعد از تمام زحماتی که برای برادرش کشیده بود و در شرایطی که می‌دانست برادر کشاورزش اوضاع خوبی دارد به سراغش رفت و شوجی، برادرش، با صراحت گفت که اگر برای پول آمده‌ای جوابم منفی است. من برای داماد کردن پسرم و ... به ثروتم نیاز دارم! از میان جمعی که مشغول تماشای سریال بودند هرکس به نوعی احساس انزجار کرد نسبت به این برادر قدر نشناس و از پستی و فرومایگی‌اش چیزی گفت، جز من که با خودم فکر می‌کردم اوشین حق خیلی زیادی هم بر گردن شوجی نداشت، دست کم این‌قدری نبود که بشود گفت تمام زندگی‌ شوجی متعلق به اوشین است و با نگرانی به این فکر می‌کردم که آیه‌ ۳۷ سوره محمد-صلی الله علیه و آله- چه کسانی را توصیف می‌کند؟

اگر [اموال] شما را بخواهد و به اصرار از شما طلب کند بخل می‌ورزید...

م. و.
۲۹ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

رای بالای طیب تورم می‌تواند واکنش مثبت بازار را در پی داشته باشد. صرف این که یک نفر متولد اصفهان باشد نیمی از مساله حل شده است! آب و هوای اصفهان فکر اقتصادی آدمها را ارتقا‌ء می‌دهد و اگر تحصیلاتشان هم اقتصادی باشد نور علی نور می‌شود. تجربه و تخصص هم که به آن اضافه شود... .تشویق جناب طیب‌نیا علاوه بر همه این‌ها حمایت مجلسی‌ها را هم دارد، پس خوشبینی‌ مفرط من چندان دور از واقعیت به نظر نمی‌رسد.خیال باطل هرچند اگر ایشان رییس کل بانک مرکزی شده بودند فانتزی ذهن من واقعبینانه‌تر بود. برای همشهری عزیزمان عمیقا آرزوی موفقیت دارم.

پ.ن: اصفهانی‌های اصیل هیچ وقت آگهی تبریک به روزنامه نمی‌دهندابرو

م. و.
۲۵ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ

از ظهر پانزدهم امرداد 1366 تا امروز، بیست و شش سال شمسی است که وارد شیرین‌ترین بخش زندگی‌ات شده‌ای. راستگوترین عالم، حال و روزتان را برایمان توصیف کرده است:

فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ

خوش به حال شما، حاج عباس بابایی. خوش به حال همه آنهایی که در خوشی‌های شما شریک‌اند. بازهم در سالروز شهادتت منم و افسوسی ماندگار که

 یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزا عَظِیما

حسرتی که پس از مرگ بیشتر و بیشتر احساسش خواهم کرد...

م. و.
۱۵ مرداد ۹۲ ، ۰۸:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راستش من به معجزه‌ی پول ایمان داشتم اما باورم نمی‌شد افتضاحی مثل نتیجه‌ی حکم دادگاه برلوسکونی رو بتونه رقم بزنه! طرف خودش به شدت احساس جوانی می‌کنه در حدی که مخیله‌ی ما به هیچ وجه قدرت درکش رو نداره، اما موقع زندان رفتن که میشه میگن چون سنش بالاست باید حبس خانگی تحمل کنه!

م. و.
۱۳ مرداد ۹۲ ، ۰۸:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اگر یک زمانی دچار مرگ مغزی بشوم راضی نیستم که چشم‌هایم را برای پیوند استخراج کنند. زیادی مراقبشان بوده‌ام. خوشبین هم نیستم که کسی به اندازه خودم برایشان احترام قایل باشد.

قلبم را هم نباید به کسی ضمیمه کنند. یک ایراد اساسی دارد. اگر آنهایی که در انتظار پیوند قلب هستند ایرادش را می‌دانستند خودشان مرگ را به این قلب معیوب ترجیح می‌دادند.

بقیه اعضایم را می‌توانند به عنوان لوازم یدکی استفاده کنند.

م. و.
۱۲ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰

جایی به نقل از دکتر افروز نوشته بودند: به دلایل گوناگون وسواس در بین افرادی که از هوش بیشتری برخورداند، بیشتر مشاهده می‌شود!

شاید درست باشد اما به هر حال آدم وسواسی احمق است. شک ندارم.

م. و.
۱۲ مرداد ۹۲ ، ۰۸:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

با دوست و همکار عزیزم همه‌ی راههایی که می‌شناختیم را امتحان کرده بودیم و نتیجه‌ای نگرفته بودیم. جمعیت کلاس حدود سی نفر  و درصد محتویات بی‌ادب و خودبزرگ‌بین آن خیلی بیشتر از حد استاندارد بود. اصولا چیزی به اسم سکوت و احترام و ادب برایشان تعریف نشده بود. یکی از روزها خانمی که کج روی صندلی ولو شده بود پرسید: حضور و غیاب نمره داره؟ جواب دادم: «با چه استدلالی به این نتیجه رسیده‌اید که مثلا اگر کسی سر کلاس حاضر شود و در تمام مدت حضورش برای استفاده‌ی دیگران از کلاس مشکل ایجاد کند و خودش هم ماکسیمم دو دقیقه حواسش به درس باشد باید بابت این حضور نمره بگیرد؟! البته شاید چنین حضوری نمره‌ی منفی داشته باشد!». بعد از آن جلسه اراذل و اوباش کلاس تشریف نیاوردند و ما هم بدون مشکل کارمان را با کیفیت خوب ادامه دادیم.

***

می‌گوید: اگه شب قدر بیدار باشیم همه گناهامون محو میشه؟ می‌گویم: منظورشون از احیای شب قدر یا درک اون، هرچی که هست مسلما صرفا باز بودن دو تا چشم نیست. هرچند منم  امیدوارم که همین اندازه‌اش هم یه نفعی داشته باشه.

م. و.
۱۰ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مشرق نوشت:

*در حالی که مدعیان تقلب در سال 88 برای اثبات مدعای خود به صندوق‌هایی استناد می‌کردند که 100 درصد آرای آنها به نفع یک کاندیدا بوده است، در این دوره نیز در هشت استان کشور که شامل 17 شهرستان بوده، 97 شعبه رأی وجود داشتند که در آنها آرای صددرصدی وجود داشته است. محسن رضایی در خوزستان، چهارمحال و کهکیلویه بیشترین رأی صددرصدی را داشته و سپس حسن روحانی در جایگاه دوم صندوق‌های صددرصدی قرار دارد.

*یکی دیگر از مستندات مدعیان تقلب در سال 88، آرای بالاتر از واجدان شرایط در برخی شهرستان‌ها بود که در این دوره هم در نزدیک به 40 حوزه تکرار شد و اتفاقاً در این حوزه‌ها هم رای حسن روحانی از میانگین 51 درصد بالاتر بود. در دوره گذشته هم اعلام شده بود که شهرهای مسافرتی، ییلاقی، دانشجویی، دارای پادگان های نظامی و زیارتی علت این افزایش آرا بوده است.

ایکس اضافه می‌کند: یک دلیل مسخره‌ی دیگر هم داشتند در مورد آذربایجان و فرزندش و ... که در آن زمینه هم می‌شود به آرای مشهد در سال 92 مراجعه کرد.

از حدود ساعت ۱۱ روز اعلام نتایج با ماشین حساب تند تند درصد می‌گرفتم و ساعات آخر یک ترس محسوس از مثلا ۴۹ و نیم درصدی شدن آقای روحانی داشتم. استدلالم هم این بود که من خود به چشم خویشتن چهار سال قبل دیدم که یک عده آدم ظاهرا فرهیخته(!) و مدعی حرف‌های بدون منطق خودشان را دلیل خدشه‌ناپذیر قلمداد می‌کنند و به خورد عوام هم می‌دهند. می‌ترسم که باز هم توهم تقلب برداردشان و مملکت را به جهل مرکبشان نابود کنند. اعتراف می‌کنم که دلم می‌سوزد. من شخص آقای روحانی را از قدیم دوست داشته‌ام و خوش نداشتم که روزگار از او برای تدریس یک درس سخت استفاده کند. سریال سلطان و شبان یادتان هست؟ من اگر جای آقای روحانی بودم برای دو سال آخر دور دوم ریاست جمهوری خودم از همین حالا دنبال یک مشابه می‌گشتم.

م. و.
۰۵ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

آقای روحانی فردی محترم و رئیس‌جمهور منتخب ایران ماست که برایش عمیقا آرزوی موفقیت داریم. من نه به آقای روحانی رای داده‌ام، نه به آقای احمدی‌نژاد. معنای ساده‌اش این است که روی هیچ‌کدام از این دو رئیس‌جمهور تعصب الکی ندارم. البته معتقدم حمایت از رئیس‌جمهور منتخب بر هر عاقلی که صلاح مملکتش را بخواهد لازم است. اگر رئیس‌جمهوری که من به او رای نداده‌ام اشتباهی کند همان‌طوری با او برخود می‌کنم که اگر خودم به او رای داده بودم می‌کردم. با این وصف، به گمانم واضح است اگر می‌گویم بعضی در مورد احمدی‌نژاد بدجوری بی‌انصافی می‌کنند علتش فرض باطل احمدی‌نژادی بودنم نیست.

تیم فوتسال قهرمان شده و والیبال به شکل افتخار آفرینی از تیم‌های مطرح و تراز اول جهانی امتیاز می‌گیرد که قابل تحسین است. این وسط یک سری موجود فاقد تشخیص  مدام با شعار «روحانی مچکریم» روی اعصاب من رژه می‌روند. پیروزی‌های ورزشی که در زمان احمدی‌نژاد به‌دست آمده اگر بنا باشد به رییس‌جمهور منتسب شود بدون شک به احمدی‌نژاد مربوط است، نه روحانی! اصول اولیه‌ام می‌گوید از آدمیزادی که روی حب و بغض‌اش چنین قضاوتی می‌کند و ابایی از فریاد زدنش در ملاء عام ندارد -بدون در نظر گرفتن این که طرفدار چه کسی است- باید دوری کرد. کسی که نیم‌جو انصاف نداشته باشد خطرناک است. مساله این روزهایم این است که جماعت مذکور چندان کم نیستند و از هرکدام‌شان که دور می‌شوم به یکی دیگرشان می‌رسم.

م. و.
۱۶ تیر ۹۲ ، ۱۱:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

حلزون اول را اینجا نوشته بودم. یادم هست زمانی که یکی از تبلیغات این کرم در حال پخش بود در جواب عزیزی که پرسید: واقعا حلزون استفاده می‌کنن؟ جواب دادم: نیازی به نسل‌کشی حلزون‌ها نیست! بعضیا همین که خیال کنن کرم له شده توش هست می‌خرنسبز و لابد تعداد این بعضیا اونقدری هست که کفاف هزینه‌ی این هجم تبلیغاتشون رو بده. خدا یه پولی به ما بده یه عقلی به اوناخیال باطل

 خبری که اخیرا دیدم این امیدواری را در ایکس زنده کرد که -گوش شیطان کر و چشمش کور!- به زودی از شر این تبلیغات اعصاب خردکن حلزون و تن‌تاک خلاص خواهیم شد. البته بخش آخر خبر در مورد پیشنهاد بازپس‌گیری حقوق(؟) خریداران را متوجه نشدم. آدمی که صرفا به دلیل یک تبلیغ و به نیت تجربه برای این که شکم یا پوستش صاف شود هزینه کلان می‌کند احتمالا قبلا پی ضرر را به تن مبارکش مالیده است. چند وقت پیش در یک محله فقیرنشین شهر پشت شیشه در ورودی یک داروخانه این نوشته را دیدم: محصولات حلزون رسید! تصور این که کدام آدمیزادی در جایی که مردم گرسنه می‌خوابند برای امتحان یک کرم ضد چین و چروک صد و سی هزار تومان هزینه می‌کند عذاب‌آور بود. چنین بیچاره‌ای حتی اگر همه خطوط صورتش هم صاف شده باشد، بدجوری ضرر کرده است. اقلا اگر این پول را از کف بدهد شاید دفعه بعد خردمندانه‌تر برای مصرف داشته‌هایش تصمیم بگیرد. پس این هزینه صرف آموزش یک مطلب بسیار ارزشمند به ایشان شده است و نیازی به بازگرداندنش نیست.

م. و.
۱۴ تیر ۹۲ ، ۲۱:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر