سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

عنوان این متن را از کتاب «قصه های مجید» انتخاب کرده ام و دلیل آن هم از روز روشن تر است. ابتدا نگاهی به تصویر زیر بیندازید:

م. و.
۲۲ دی ۸۳ ، ۰۰:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

م. و.
۲۱ دی ۸۳ ، ۲۱:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امشب وقتی خواستم وارد اورکات شوم چشمم به صفحه زیر که معرف حضور هست روشن شد!

 

راستی چند تا از ایرانی های کاربر اینترنت در اورکات عضوند؟!

نمی دانم چه باید بنویسم ولی مطمئنم که شما هم در صورت مشاهده مسوولی که خوب در سطح خودش مسائل را درک می کند ولی احساس بسیار فهیم بودن دارد، زیاد تعجب نمی کنید.این وضعیت را حافظ نیز سالها پیش در محیط اطراف خودش درک کرده بود وقتی سرود

آب و هوای فارس عجب سفله پرور است 

م. و.
۲۱ دی ۸۳ ، ۰۰:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

واقعیت این است که من به صاحب پروفایل زیر یک تشکر اورکاتی بدهکارم ولی یادداشت نوشتنم ضعیف است

م. و.
۱۸ دی ۸۳ ، ۲۳:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دلم برای حل کردن یک مساله سخت تنگ شده

و برای همه آدمهایی که بزرگ و پیچیده و اقیانوسی بودند

 

م. و.
۱۷ دی ۸۳ ، ۲۳:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امروز بعد از مدتها توانستم وبلاگ خودم را ببینم! چقدر ریز می نوشته ام. راستی

 مامان من که خیلی هم خاطرش برایم عزیز است قرار است به این جاها برود:

 

 

 

م. و.
۰۷ دی ۸۳ ، ۲۱:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

 

گاهی پاک کردن رنگ زمینه صفحه زندگی نتایج خوبی دارد!

م. و.
۲۰ آذر ۸۳ ، ۲۱:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

 اگرچه تا این زمان هیچ خبری از تاثیر ویرایش و شاید خرابکاری خودم  ندیده ام هنوز هم امیدوارم چشمم به قالب ساده خودم روشن شود. بدیهی است که کسی غیر از خودم سراغش نمی آید چون در هیچ گوشه ای از صفحه ام لینکی وجود ندارد و مهمتر اینکه از هیچ جای دیگری به این صفحه لینک داده نشده است! 

صفحه ای که میلیونها انسان می توانند آن را ببیند ولی احتمالا هیچکس غیر از نویسنده اش آن را نخواهد دید....

چه بسیارند صفحاتی که نخوانده ایم درحالی که تنها برای ما نگاشته شده بوده اند.  

م. و.
۱۹ آذر ۸۳ ، ۲۱:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

این بلا تکلیفی در هر موردی که باشد آزار دهنده است. یک نمونه بسیار ساده آن هم وضعیت مسخره ای است که من در همین یکی دو ساعت گرفتارش شده ام. علیرغم بیسوادی و عدم آشنایی حتی جزئی با html قالب زرشکی را کمی ویرایش کرده ام(در واقع قصد ویرایشش را داشتم حالا چه شده خدا می داند) و حالا مانده ام بی قالب. دو شبانه روز هم منتظردیدن نتیجه تغییرات مانده ام اما این تغییرات ظاهرا سه روز بعد از قیامت اعمال می شوند. کسی نیست که بپرسد این قالب زرشکی چه ایرادی داشت که هوس کردی آن را زرد و آبی اورکاتی کنی؟! احتمالا اگر کس دیگری آنرا زرد و آبی اورکاتی ساخته بود دلم می خواست به زرشکی تبدیلش کنم(هرچند بعید به نظر می رسد)

م. و.
۱۹ آذر ۸۳ ، ۰۱:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

فکر می کنم نوشتن باید دلیلی بهتر از رفع دلتنگی داشته باشد. این نظریه که خوب است آدم عقایدش را مطرح کند و ... هم به کارم نمی آید.من چند بهانه ساده و کوچک برای شروع وبلاگ نویسی دارم:

۱. یکی از چیزهای زیادی که بلد نیستم html است و امیدوارم که علاقه ام به تغییر قالب این صفحه انگیزه ای برای خوب یاد گرفتن آن باشد.

۲. چند نفری هستند که زیاد به گردنم حق دارند از جماعت استاد و معلم. دلم می خواست زمانی توان تشکر کردن از آنها را داشته باشم اما اخراج نسبتا محترمانه ام از دانشگاه تمام برنامه های قبلی ام را به هم زده است. شاید اینجا فرصتی برای  بیان احترام و تشکر بی اندازه ام از آنها به دست بیاید.

 

م. و.
۱۹ آذر ۸۳ ، ۰۰:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر