سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

مردی که پیک نبود

دوشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۰، ۱۱:۰۲ ق.ظ

مسوول مربوطه تلویحا گفت که کسی وظیفه نداره این فرم ما رو از کرج به تهران ببره. سعی کردم دیگه به اعصاب‌خردکن بودنش فکر نکنم، برم فرم رو بگیرم و آماده کنم و خودم شخصا ببرم تهران تحویلش بدم. وارد دفتر مسوول فوق الذکر که شدم یه آقایی رو دیدم که قیافه آدمهای زحمتکش رو داشت، دمپایی پاش بود و یه سری کاغذ دستش بود. لبخند زدم شاید این طوری خستگیش رو فراموش کنه. دیدم بدون اینکه خانم مسوول من رو معرفی کنه من رو شناخت. گفت خسته‌این. موبایلتون رو هم که جا گذاشتین. آشناترها می‌دونن که خوش ندارم زیادی در دسترس باشم و جز در مواقعی که به تشخیص خودم لازم باشه گوشیم همراهم نیست. گفتم جا نذاشتمش،‌خونه‌ است و تماسهای بی‌پاسخم رو چک می‌کنم. با خودم گفتم چه عالی، این یه کارگر زحمتکش معمولی نیست، پیک هستش و چون آخر مثبت‌اندیشی هستم خیال کردم و به عبارت دقیق‌تر توهم زدم که پیک اومده یه سری کاغذ مثل فرم من رو ببره تهران به همون مقصدی که قرار بود فرم من هم بره و بعد خانم مسوول که بسیار مهربون هستن بهشون گفتن که با منم تماس بگیرن تا بیام فرمم رو بدم این جناب پیک با خودش ببرهخیال باطل. البته نه اینکه خیال کنین شیرین عقل شدم‌ها، ‌نه! در واقع به نظر خودم هم عجیب بود اما گفتم  یه بار شانس آوردم دیگه، محال که نیستاز خود راضی. ضمنا فرضیه دیگه‌ای هم مطرح نبود. هنوز چیزی از رویا پردازی من نگذشته بود که اون پیک زحمتکش شروع به پرسیدن احوال جیم کرد که می‌شناسیش یا نه و اگه بله از کی و چطوری و ... تعجب. می‌خواست بدونه آیا جیم نماز می‌خونه و روزه می‌گیره و خیلی چیزهای دیگه. البته امتحانش تکراری بود و من قبلا همین سوالات رو جواب داده بودم . مشکل کوچیکی که وجود داشت این بود که من با فرض پیک بودن و زحمتکش بودن آقای محقق روی مهربون ایکس رو بهش نشون داده بودم و اون بنده خدا انتظار نداشت یهویی لبخندم محو بشه و قیافه کسی رو به خودم بگیره که عجله داره و می‌خواد بره که تا آخر وقت اداری به مقصدش در تهران برسه و ضمنا براش قابل درک نبود که چون اداره متبوع ایشون پرونده بنده رو مفقود کرده یه جورایی در جبهه‌ی دشمن محسوب میشهمنتظر تحقیقاتش که تموم شد و رفت، فرضیه رویایی خودم رو به خانم مسوول که هاج و واج نگاهم می‌کرد گفتم و زمان طولانی خنده بلندش باعث شد شدت مسخرگی اوضاع رو درک کنم.

پی‌نوشت:

1. البته اینجانب اون سوالهای تکراری رو صادقانه، کامل و بسیار جانبدارانه جواب دادم، بخش شفاهی امتحانم هم به همین شکل بود طوری که آقای محقق شک نکرد که جیم مورد تایید ایکس هست. تنها مشکلی که ممکنه وجود داشته باشه اینه که از نظر محقق خود ایکس آدم با‌صلاحیتی نبودافسوس

2. طبق تجربه جدید ایکس هر کسی با هر ظاهری اعم از اینکه بهش بیاد یا نیاد، ممکنه مامور اداره بـــــــــــــــــــــــوق باشهساکت.

۹۰/۰۶/۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۲)

آخه بعد چند سال بودن در اونجا چطور فکر کردی ممکنه اونجا از این جور سرویسها ارایه بده  جاییکه میگه 4تا برگه از فایلی که خودمون هم داریمش رو خودتون پرینت بگیرین از اون سر دنیا بیارین اینجا. به هرحال جیم شرمنده است اگه اون روز به موقع به کارت نرسیدی جبران کنیم
پاسخ:
نه عزیز دل، اونقدری طول نکشید و منم به موقع رسیدم تهران. فرمایش شما بسیار متین ولی خب فرض کرده بودم استثنایی پیش اومده دیگه
انگار به شما نیومده روی مهربونتونو ندیده و نشناخته به کسی نشون بدین ان هم از جنس اقا.هرچندبستگی داره به تعریف شما از ان رو
پاسخ:
در مورد آدم بزرگها شاید اما با بچه ها هنوز هم میشه بدون ریسک مهربون بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی