بسوزند شاخ درختان بیبر
از سخنان حضرت امیر است:
الایمان شجرةٌ اصلها الیقین و فرعها التقى و نورها الحیاءُ و ثمرها السخاء.
ایمان درختی است که ریشهاش یقین و شاخهاش تقوا و شکوفهاش شرم و حیا و میوهاش بخشندگی و سخاست.
***
عجـــــــــــــب! این اولین چیزی بود که در مواجهه با کشف بزرگ یکی از منورالفکرهای فرنگنشین -که احتمالا برای شما هم غریبه نیست- به زبانم آمد . ایشان مطلبی در وبلاگشان مکتوب فرموده بودند با این مضمون که اگر دو تا عکس[...] را در معرض دید قرار دادهاند - که اتفاقا افتخار عکاسیاش را هم خودشان داشتهاند- به این علت است که احساس تکلیف میکنند در حد توان خودشان یک فعالیتی در راستای عادی شدن دیدن آن صحنهها برای مردم بدبخت مملکتشان انجام دهند. ظاهرا بسی متاسف بودند که چرا این طرف آب جوانها به این جور چیزها حساساند و مثل آن طرف آب برایشان عادی نشده است. نمیدانم این چه حسنی محسوب میشود که آدم حساسیتش را از دست بدهد؟ دست کم به نظر من عوام، آدم سالم در جوانی و نوجوانی باید حساسیتهای مربوط به سن خودش را داشته باشد و از دست دادن آن حساسیتها به هیچ وجه نشانه خوبی نیست. چیزی شبیه این است که نگاتیو مربوط به عکسهای ارزشمندتان را جلوی نور بگیرند و بعد به شما بگویند حالا خیالت راحت باشد، بعد از این هیچ اتفاق خاصی برای حلقه فیلم شما نخواهد افتاد(حالت بدترش این است که آن حلقه فیلم از اول فاسد بوده باشد).