Unknown
آنقدر نوشتم و پاک کردم که خسته شدم! میخواستم آخر همه آن چیزهایی که حذف کردم، مطلع اولین غزل دیوان حافظ را بنویسم:
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
بعد با خودم فکر کردم که اگر یادداشتم را نوشته بودم، بهتر بود با آخرین مصرع همان غزل تمامش میکردم:
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها*
داستان تلمبار مشکلات را بارها برای خودم تکرار کردهام،آن هم نه فقط به زبان شعر. حالا وقتش رسیده که حساب و کتاب کنم. برنامهریزی کنم برای آن چیزی که میخواستم و میخواهم و بدانم که وقتی برای n-امین بار حاضری زدم، بعدش دقیقا چه باید کنم. تعداد غیبهای غیر مجازم زیاد شده است.
--------------------------------
تشخیص صنایع ادبیام فوق ضعیف است! یک تشخیص بدجنسانه میگوید این بیت به عربی سروده شده که برای بعضیها فقط شعر باشد. بنابراین دور از چشم حافظ، ترجمهاش را هم مینویسم. نه برای شما، برای معدود کسانی که ممکن است به اینجا سربزنند و ترجمهاش را نداند.
*آنگاه که آنچه دوست می داشتی ملاقات کردی / دنیا را ترک و رها کن .