سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

منتظرم:)

شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۸۵، ۱۱:۳۸ ب.ظ

یادم هست معلم تاریخمان وقتی از تلاش رضاخان برای متجدد کردن(!) ایران می‌گفت، به فعالیت‌های مشابه  و گاهی شدیدتر کمال آتاترک در ترکیه هم اشاره می‌کرد. مثل این که او خواندن نماز و اذان و اقامه را هم به زبان ترکی استانبولی تغییر داد و حروف لاتین را جایگزین الفبای عربی کرد. هنوز هم در آن کشور از حروف لاتین استفاده می‌شود. خلاصه این که خط و زبانشان برایشان مهم است(هرچند  خطشان هم مثل شاعرشان(؟) عاریه‌ای باشد). حالا چرا اصرار دارند دنیا مولانا را که اشعارش به فارسی و عربی است، به عنوان شاعر آن مملکت بشناسد، در ذهن کوچک ایکس نمی‌‌گنجد. افغان‌‌ها حق دارند مولانا را به اعتبار بلخی بودنش و فارسی زبان بودن خودشان از مفاخر کشور خود بدانند. مسلما این مانع ابراز ارادت آنهایی که اشعار مولانا یا ترجمه‌هایش را خوانده‌اند و لذت برده‌اند، نسبت به او نمی‌شود اما مدفون بودن مولانا در قونیه مضحک‌ترین دلیل برای آن است که ترکیه او را شاعر آن کشور معرفی کند. اگر هم به اقامت او در قونیه استناد می‌کنند که لابد هریک از ممالک عراق و سوریه هم حق دارند بگویند چون مولانا مدتی در کشور ما بود و اتفاقا در شعرهایش از زبان عربی هم استفاده کرده است، متعلق به کشور ماست!
این که یونسکو به پیشنهاد ترکیه سال ۲۰۰۷ را به نام مولانا نامگذاری کرده است، ایکس را ناراحت می‌کند چون احتمالا می‌تواند به شاعر‌دزدی همسایگان ترکمان رسمیت ببخشد. با وجود این می‌تواند بهانه باشد برای این که ایکس از دوستانش خواهش کند اگر کلیک رنجه فرموندند و مهمان وبلاگچه او شدند، یک بیت از مولانا در بخش نظرات این یادداشت بنویسند.

۸۵/۱۲/۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۱۰)

ساقی ما یاد این مستان کند........بار دیگر با می و ساغر بلینوبهار حسن آید سوی باغ..........بشکفد آن شاخه‌های تر بلیطاق‌های سبز چون بندد چمن.........جفت گردد ورد و نیلوفر بلیدامن پرخاک و خاشاک زمین........ پر شود از مشک و از عنبر بلیآن بر سیمین و این روی چو زر......... اندر آمیزند سیم و زر بلیاین سر مخمور اندیشه پرست........مست گردد زان می احمر بلیاین دو چشم اشکبار نوحه گر......... روشنی یابد از آن منظر بلیگوش‌ها که حلقه در گوش وی است........حلقه‌ها یابند از آن زرگر بلیشاهد جان چون شهادت عرضه کرد........یابد ایمان این دل کافر بلیچون براق عشق از گردون رسید........وارهد عیسی جان زین خر بلیجمله خلق جهان در یک کس است.........او بود از صد جهان بهتر بلیمن خمش کردم ولیکن در دلم.........تا ابد روید نی و شکر بلی
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن /  ترک من خراب شبگرد مبتلا کنماییم و موج سودا شب تا به روز تنها /  خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کنمگر برای انها که ارامگاهشان هم در ایران هست کاری کرده ایم؟ حالا با این کار دنیا بیشتر با مولانا اشنا میشود (هر چند بخ ناحق!). چیزی که من فکر می کنم دوستداران مولانا می خواهند. آشنایی با افکار مولانا نه تاکید بر ایرانی بودنش.
۲۴ اسفند ۸۵ ، ۰۲:۴۷ مامان امیر مهدی
هم‌ نظری‌، هم‌ خبری‌، هم‌ قمران‌ را قمری                  هم‌ شکر اندر شکر اندر شکر
۲۴ اسفند ۸۵ ، ۰۲:۴۹ مامان امیر مهدی
اینم یکی دیگه: ادمی همچون عصای موسی استآدمی همچون فسون عیسی استتا بدانی که آسمان‌ها سمیهست عکس و مدرکات آدمی
۲۴ اسفند ۸۵ ، ۰۲:۵۱ مامان امیر مهدی
ولی خدایی عجب رویی دارند این همسایگان چی بگم.... ما هر کدام به چیری میدوزدند یکی شاهر یکی دانشمند... شاید م به خاطر بی عرضگی ماست
****بشنو از نی چون حکایت می‌کند/ از جدایی‌ها شکایت می کند ****اشکالی نداره که نظرات این یادداشت رو -جز همین یکی-فقط خودم ببینم، نه؟
ای بسا هندو و ترک هم زبان / ای بسا دو ترک چون بیگانگان
به هر حال شما صاحب اختیارید. ولی من خیلی دوست داشتم میدیدم.
لنگ و لوچ و چفته شکل و بی ادبسوی او میقیژ و او را میطلب
من به هر جمعیتی نالان شدمجفت بد حالان و خوش حالان شدمهر کسی از ظن خود شد یار مناز درون من نجست اسرار من

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی