سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

Unknown

چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۸۵، ۰۵:۳۷ ق.ظ

درس می‌داد:

کودکان حمایت پذیر

کودکانی که ضریب هوشی زیر ۲۵ دارند. بچه‌هایی که جمجمه‌ی بسیار کوچک یا بسیار بزرگ دارند و از ظاهرشان کاملا عقب‌ماندگی پیداست...

گفت که این کودکان حتما نیاز به مراقب دارند و مثال زد:

یکی از این بچه‌ها در حمام آنقدر زیر آب گرم مانده بود که بر اثر گرمای آب مرده بود ولی خودش را کنار نکشیده بود.

***

فیلم مستندی را می‌دیدم که موضوع آن آتش‌سوزی‌هایی بود که در ناحیه‌ای از استرالیا بر اثر وزش بادهای گرم ایجاد می‌شد. بخشی از آن مربوط به مصاحبه با پیرزنی بود که حدود هشتاد سال داشت و توانسته بود از یکی از این آتش‌سوزی‌ها فرار کند. پیرزن انگار برایش اهمیتی نداشت که مصاحبه‌گر علاقمند است از دیده‌های او بشنود... . او به کشف بزرگی دست یافته بود که تلاش می‌کرد آن را به دیگران منتقل کند، هرچند از نظر خودش هم آنچه می‌خواست بگوید غیرقابل توصیف بود. سعی داشت از حسی بگوید که در اثر آن خیلی از چیزهایی را که فکر می‌کرده است نمی‌تواند از آنها جدا شود، گذاشته و گریخته بود. شاید دهه‌ی هفتاد زندگی کمی دیر باشد برای این که کسی تفاوت خودش و هیزم را درک کند اما به هر حال «دیر» بهتر از «هیچ‌وقت» است.

***

به طور موسمی در دنیای هر کسی بادهایی می‌وزند که آتش می‌زنند به هرآنچه سوختی است.به گمانم خیلی از ما آدم‌ها دچار عقب‌ماندگی شدید هستیم: ممکن است کنار بعضی دوست‌داشتنی‌هایمان بمانیم و خاکستر شویم.

* کلاس بحث در مورد آنهایی که جسمشان را هم می‌گذارند و می‌گریزند متناسب با سطح این نوشته نیست.

۸۵/۱۱/۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۶)

سلام ما رو بعد مدتها بپذیر عزیز!من خوبما. سر کار رفتن بهم فشار میاره چون اولاشه. حس خوبی داد نوشته ات ممنون. من از حالا دارم تلاش می کنم. البته دقیقترش از دوم دبستان شروع کردم ولی شاید یه کم استعدادم تو این زمینه پایین باشه. شاد باشی
۲۷ بهمن ۸۵ ، ۰۳:۲۰ یک آدم معمولی
می شود بگویید این عقب ماندگان کیانند و آن سطحی دیگر چه کسانی را در بر می گیرد؟ آیا آنها هم ویلاگ می خوانند و می نویسند و یا ...
«می‌شود بگویند» که خوشبختانه این کار را نمی‌کنند و «نمی‌شود بگوییم» چون به نفعمان نیست؛) ارتباط معناداری بین میزان وبلاگ نویسی و وبلاگ‌خوانی و ... آنها با عقب‌ماندگی‌شان وجود ندارد.
۰۲ اسفند ۸۵ ، ۰۳:۰۰ یک آدم معمولی
با این بزرگ گویی ها هم خودت را سر کار گذاشته ای و هم دیگران را. از این گونه کنار چیدن ها آدم وقتی خوشش می آید ولی وقتی می بینی ته همه اشان برای این است که بگویند چقدر عقب مانده در دنیا زیاد است!! و یا چقدر اکثرهم لایعقلونند آنوقت حالت به هم می خورد از همه این لغت بازی ها. اگر همه لایعقلونند دیگر چه ثوابی هست در سرکوفت زدن بهشان؟
اهل سر کار گذاشتن نیستم. بر فرض هم که باشم، معدود دوستانی که گهگاه به اینجا سر می‌زنند(یک نگاهی به کنتور وبلاگچه‌ام بیندازید که به نظرتان این کلمه‌ی «معدود» اغراق آمیز نیاید)، با چهار خط نوشته‌ی کسی مثل ایکس، سر کار برو نیستند. تا آنجایی که من می‌شناسمشان آی کیو هایشان هم بالاست. کمی‌معمولی عزیز، این یادداشت ساده بزرگ گویی (!)نیست. بخش کوچکی از فکرهای روزانه‌ی ایکس است که اگر برایتان آزار دهنده است، دوستانه خواهش می‌کنم نخوانید. تنها به این دلیل که ایکس اصالتا خوشش نمی‌آید که کسی را آزار بدهد؛ از طرفی رابطه‌ی نزدیکی با نوشتن ندارد و اگر بنویسد چیزی بهتر از این از آن در نمی‌آید....// «همه» با «اکثریت» فرق دارد. به دور از هرگونه به قول شما لغت‌بازی متذکر می‌شوم که فرقشان هم زیاد است. یک چیز دیگر هم هست که می‌دانم خوب می‌دانید و یادآوری‌اش ان‌شاءالله بی‌ضرر است: روانشناسها می‌گویند حس کهتری می‌تواند باعث پیشرفت و ارتقاء فرد شود (به شرط وجود اعتماد به نفس). بنابراین اگر گاهی آدم بداند که کجاها کم دارد، بد نیست (یادآوری‌اش هم به معنای سرکوفت زدن نیست)
۰۵ اسفند ۸۵ ، ۰۰:۱۱ یک آدم معمولی
البته که اهل سرکار گذاشتن نیستی ولی فرهنگ معاصرمان همه امان را زبانی و معلم بار آورده است. همه معلم و (بدون تشابه)(تاکید می کنم بدون تشابه) فضول دیگرانیم. همه را می خواهیم با لگد و کتک و شلاق و چماق ببریم بهشت، تازه این بهشتی است که ما فکر می کنیم بهشت است. مثلا بهشتی که فقط در آن دوستداران علی هستند و همه ی خوبان دیگر دنیا که ولایت علی اعتراف نکرده باشند ول معطلند!! ایکس عزیز دارم به همه امان هشدار می دهم کمی ساده خوب باشیم برای کارهای کوچک. ما عادتمان شده همه امان سنگ های بزرگ برداریم. شاید شما توانایی زدن بزرگترین سنگ هایی که داری را داشته باشی  ولی همه گان ندارند.می خواهی بگویی برای گروهی خاص می نویسی. به نظرم دلیل قانع کننده ای نیست.برای اولین بار می بینم که از من آزرده شده ای. ناراحتم و برایم سخت است ولی گمانم باید برخی گفتنی ها را بگویم بدون اینکه ذره ای قصد رنجش ایکس را داشته باشم.بیاییم یاد بگیریم کارهای کوچک اما ممکن را  انجام بدهیم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی