سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

تبریک

يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۸۵، ۰۵:۰۳ ق.ظ

موسیقی متن فیلم ولایت عشق

امام رضا(ع) فرموده‌اند

مـومـن، مـومـن واقعى نیست، مگـر آن که سه خصلت در او بـاشد


سنتـى از پـروردگـارش و سنتـى از پیـامبـرش و سنتـى از امـامـش؛


اما سنت پروردگارش، پـوشاندن راز خود است، اما سنت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است، اما سنت امامـش صبر کردن در زمان تنگدستـى و پریشان حالى است.

۸۵/۰۹/۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۱۰)

۱۷ آذر ۸۵ ، ۰۰:۰۴ آدم معمولی
(یاد مقاله‌ی خوب دکتر سروش «رازدانی و روشنفکری‌» افتادم.)۵. اتفاقا من هم حرفم همین است: امام جماعت باید به در بجا آوردن نماز مراعات ضعیف‌ترین نمازخوان را بکند. من در توقعات بالای شما و انشالله رسیدن به آنها شکی ندارم ولی همه‌گان را مثل خود انگاشتن و با همان نمد کوبیدن نامناسب است. شما اگر رفتی آنسو و خدایی نکرده مثقالی کمتر بگیری سرخورده می‌شوی: اکثر مشتریان معمولی این دنیا حرفشان این است که «دل خوش سیری چند؟». آنهایی که دان ۱۰ هنرهای رزمی دارند نباید اکثر تازه‌ کارها را به مصاف کمربند مشکی‌‌ها بفرستند. حرف من از این سرخوردگی است آن دنیا پیشکشت. تو صحبت از گوسفند لاغر قربانی‌ات می‌کنی و در عوالم ابراهیم به سر می‌بری من از کسانی حرف می‌زنم که خود از گوسفند لاغر تو لاغرترند و احتیاج به مراقبت دارند! من به تمام هستی قسم می‌خورم که موسی تنها یکی بود ولی چوپان هزاران و میلیون ها هستند و همچنان مشغول شانه‌ی کردن موی‌ خدایند و البته خیلی‌ها هم همچنان برای فصل کردن دست از هیچ تلاشی نمی‌کشند و تا آنها را ماخولیایی و سرخورده نکنند راضی نمی‌شوند.
۱۷ آذر ۸۵ ، ۰۰:۱۴ آدم معمولی
۶. و اما عقل: ربط صحبت نادانی و مدارا با سئوالم را نفهمیدم و البته با آن مخالفتی هم ندارم. خلق عظیم حضرت هم مورد مناقشه نیست ولی اینکه خود خدا هم او و هم دیگر بنده‌گان را مراقبت می‌کند تا به این خلق عظیم برسند نباید فراموش شود. در حالی که این روایت چنین اشاره‌ی ندارد و تمام بار را بر دوش انسان بدبخت می‌گذارد..لازم نیست چند در صد از میلیاردها مردم را دیده باشی (بقول آقای رفسنجانی شیطنت می‌کنی!؟). صحبت از تحقق این صفات دهگانه در انسان‌های معمولی همچون من است. اما این که افراد عاقل‌تری از من و شما هستند فقط نسبی بودن میزان عاقلی را نشان می‌دهد و نه  اینکه آنها عاقل‌ترین و یا به مصداق دهگانه‌ی گفته‌ی شد «عاقل» باشند.(امیدوارم حالت خوب باشد و کسالتی نداشته باشی.)
سلام عزیز، پرسیده بودی که خود حضرت رسول با آن ملاکها عاقل بود یا نه و اشاره کرده بودی به روایت اهل سنت از شان نزول «عبس و تولی». آن چیزها که نوشته بودم و به نظرت بی‌ربط آمد قصدش رساندن این مطلب بود که حتی اگر این نظر که آیه خطاب به ایشان است، درست باشد هم ملاکها نقض نشده‌اند. یک چیز یواشکی هم می‌نویسم. فرض کنیم که نظر اکثر مفسران شیعه را قبول نداشته باشیم و حدیثی که از امام صادق نقل کرده‌اند را نپذیریم و بپذیریم که آیه در مورد شخص حضرت رسول است. اگر خدایش یک طوری این مطلب را بیان می‌کند که انجام دهنده مجهول باشد و مثلا نمی‌فرماید که «رو ترش کردی!» حتما دلیل دارد. تازه رابطه‌ی او با محمد(ص) رابطه خدا و بنده است. من یک ذره ناراحت شدم که این آقای معمولی استاد درس احترام به پدر ما بود ولی حالا یا انا و علی ابوا هذه الامه یادش رفته یا اتفاق جدیدی افتاده که لحن نوشتنش باعث دلگیری بچه‌های نسل نمی‌دانم چندم آن پدر می‌شود.
۲۰ آذر ۸۵ ، ۰۲:۲۳ آدم معمولی
اتفاق که همیشه می‌افتد ولی بی‌ تاثیر از کنار اتفاقات گذشتن زیاد جالب نیست. من به رابطه‌ی رسول و خدایش هیچ کاری ندارم ولی حرف بنده این است که با مطرح کردن تقاضاهای حداکثری و توقعات صددرصدی پیش از هر چیز تیشه به ریشه‌ی همان توقعات می‌زنید. تمام مردم نمی‌توانند رضازاده و یا مولانا و یا استاد فرشچیان و یا حسین اصفهانی باشند. تازه خود رضازاده هم نمی‌تواند فرشچیان و یا حسین اصفهانی باشد و غیره.از مردم اندازه ی توانشان چیز بخواهیم. وزن‌های صد تنی روی شانه‌های نحیفشان نگذاریم و بگذاریم زندگی همه‌اش احساس «من عاقلم؟»، «من گناهکارم؟»، «من جهنمی‌ام؟» نباشد. اگرنه نتیجه‌ اش چنان عصیان و طوفانی می‌شود که خیمه دین و دینداری تماما با خود می‌برد، (اگر نبرده باشد!).
۲۰ آذر ۸۵ ، ۰۲:۲۷ آدم معمولی
با آن معیارها که نوشته‌ای اکثر قریب به اتفاق آدمیان عاقل نیستند. خوب حالا که این واقعیت را به خوردشان دادی چه سودی می‌بری؟ اینگونه عاقل بودن از عهده ی محدودیت انسانی خارج است. شما این را قبول ندارید؟ گمانم بتوانید جواب صریح بدهید.
داداش، من اگر از خودم می‌پرسم«من عاقلم؟» این را دائمی‌ می‌پرسم. آدم در هر لحظه یک جوری توصیف می‌شود. سعی می‌کنم دفعاتی که جواب این سوالم مثبت است، بیشتر باشد یا بشود. دانستن ملاکها را هم برای درست جواب دادن نیاز دارم. همیشه عاقل بودن از عهده‌ی خیلی‌ها خارج است اما خیلی وقتها عاقل بودن نه. اگر کسی زمان بیشتری را عاقل باشد به او میگویم عاقل‌تر. مهم این است که آدم بتواند عاقل‌تر شود و مسیرش درست باشد. شاید نگاه کردن به آنهایی که در انتهای مسیر هستند حداقل فایده‌اش این باشد که آدم بتواند تشخیص بدهد زاویه حرکتش درست است یا نه. آدمی که می‌خواهد وزنه بردار شود با تمرین نقاشی ایرانی نمی تواند فاصله‌اش را با رضازاده کم کند. حالا چرا حداکثری مثل رضازاده را ملاک قرار دهیم؟  برای این که ممکن است شما و پسر همسایه‌تان هر دو برای تمرین وزنه‌برداری به باشگاه بروید  و او از شما بهتر باشد. آنقدر تمرین کنید که به پای او برسید. بعد که یک کیلو رکورددتان از او بیشتر شد شروع کنید تمرین نقاشی ایرانی برای هرچه بهتر شدن وزنه‌برداریتان. اگر یک وزنه‌بردار بهتر سراغ داسته باشید این که فاصله‌تان با او کمتر نشده می‌توند نشانه اشتباه بودن م
۲۱ آذر ۸۵ ، ۲۳:۴۶ آدم معمولی
اولا اینکه داداش خودتی!دوم: نکته این است که انتها مسیری که تصویر می‌کنی دیدنی نیست. زمین گرد است و آنهایی که می‌گویی پشت انحنای زمین گم می‌شوند. گاهی هم شاید آنها خیلی دور نباشند ولی چشمها‌ی من ضعیف باشد. برای همین همیشه احتیاج داریم افراد و اهداف قابل دیدن و رسیدن را هدف قرار دهیم نه آنهایی که صدها کیلومتر دور تر نشسته‌اند و بجای دیدنشان فقط توصیفشان را برایمان می‌گویند (که گاهی روایت‌ها متفاوت است و دانستن درسترترین نشانی چندان هم آسان نیست.) (بیراهه یا راه؟)سوم: اتفاقا مثال خوبی زده‌اید.الف: اگر کسی که از پسر همسایه بیشتر وزنه زد و به آن خوش بود و کسی هم بالای دستش بلند نشد لطفا راحتش بگذارید خوش باشد. برای حریف غایب که نباید کسی را عذاب داد.ب: اگر او خود تصمیم بگیرد برای حریف غایب تمرین کند‌: بازهم آزادش بگذارید: یا آن حریف ظاهر می‌شود و یا نه، که در هر صورت خود او مسئول است. حالا اگر حریف ظاهر شد و او بجای یک کیلو صد کیلو بیشتر از حریف برداشت. دست مریزاد دارد ولی چندان کیفی ندارد چون او می‌توانست با یک کیلو هم برنده باشد. اگر حریف ناگهان آمد و صد کیلو بیشتر زد آنوقت حتما ایکس جواب
۲۱ آذر ۸۵ ، ۲۳:۴۹ آدم معمولی
پ. تمام آنهایی که وفادارانه بر راهی سخت راه میروند احتیاج دارند هر ازگاهی در کنار راه و یا حتی در بیراه پرسه بزنند. این احتیاج انسانی  است. اینکه نباید اینگونه باشد را از همان خدایی بپرسید که می‌گوید اکثرهم لایعقلون و اکثرهم لا یومنون و باز همو که می‌گوید یهدی  من یشا و یضل من یشا.
تا آن راه چه راهی باشد! می‌بینم که تنوع و هوس عدس و پیاز و خیار و ... بقیه‌اش چه بود؟ راستی این بنی‌اسرائیلی‌ها چرا به جای خرد جمعی بی‌خردی جمعی بروز می‌دادند؟ اصلا ارتباطی به ایکس ندارد. حق انتخاب محفوظ است حتی برای یک جبری اصیل:)
ایکس جون خیلی خوشم اومد که یاد من کردی از اون کتاب! و احتمال زیاد میدم که او کتابی که گفتی همین باشه ولی محض اطمینان کتاب من دقیقا اسمش اینه « کیمیای محبت یادنامه مرحوم شیخ رجبعلی خیاط (نکوگویان)» نوشته محمدی ری شهری.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی