مسافر
دوشنبه, ۲ مرداد ۱۳۸۵، ۰۲:۱۶ ق.ظ
پرچینی از صدف ناب
دیواری از سپیده
آنسوی دیوار
-از مکه تا مدینه-
آهنگ دلنشین قافله میآمد
بانگ درای قافله: هیهای جبرئیل
میپرسد «از مسجد شجره تا مکه توی ماشین چکار کنم؟» میگویم «بنویس! بدون در نظر گرفتن دستور زبان و آیین نگارش» میگوید «باشه. راستی، تا امروز هم زیاد نوشتهام» قبلا برایش کلی روضه خوانده بودم که عکس و فیلم نمیتوانند مثل یادداشتهایت خاطرهها را حفظ کنند و ... . (به گمانم در تمام این دنیا فقط همین ایکس کوچک از ایکس حرف شنوی دارد.) گزارشهای تلفنیاش هم بینظیر است. مخصوصا حالا که از کنار خانهی خدای من گزارش میدهد.
۸۵/۰۵/۰۲