سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

Unknown

سه شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۸۵، ۰۵:۰۳ ق.ظ

ته مانده فسفر توی کله‌ام را سوزانده‌ام که جواب این سوال را بدهم:

اگر مسأله ریاضی قشنگ دم دستم باشد می‌توانم خودم را کنترل کنم و به آن فکر نکنم یا نه؟

جواب- بعید می‌دانم تا مدتها بعد هم درکی از زیبایی ریاضی داشته باشم. حال آدمی را دارم که از یک سبد سیب سرخ یکی را برداشته و گاز زده و بعد فهمیده که سیب کرمو بوده و ناخواسته یک کرم زنده را با دندان نصف کرده است. خودم چنین تجربه‌ای نداشته‌ام ولی فکر می‌کنم احساس فعلی‌ام نسبت به مسائل ریاضی به احساسی که آن آدم نسبت به بقیه سیب‌های داخل سبد دارد، شبیه است. با وجود این ممکن است که حتی این روزها هم بهانه‌ای جور کنم که در تنهایی به یک مساله فکر کنم و این اتفاقی است که اگر به هر دلیلی رخ بدهد از شدت عوارض (فعلا نامشهود) آن ترک عادت کم می‌کند. خیلی وقت است که بدون فشار و سختی صورت مساله‌هایی را که جلوی چشمم قرار می‌گیرد، ندیده می‌گیرم. ظاهرا هیچ اتفاقی هم نمی‌افتد. مثل یک کامپیوتر ویروسی، حتی اگر شروع به فکر کردن کنم، ده بار Restart می‌کنم و احتمال آن‌که فکر کردنم دوام داشته باشد خیلی کمتر از آن است که تا رسیدن به جواب، ادامه ندهم... .

یکی از دوستان قدیمی‌ام که ماشین‌آلات کشاورزی خوانده تعریف می‌کرد که وقتی به کلاس رانندگی رفته بوده، مربی‌اش از نحوه دنده عوض کردن او متعجب شده است. مربی نمی‌دانسته که او رانندگی را با تراکتور شروع کرده و دنده تراکتور سفت است! من هم چند سالی هست که با ریاضی زندگی نمی‌کنم. مثل این است که تراکتورم را با یک ماتیز عوض کرده باشم ولی دنده عوض کردنم به نظر آدمهای عادی نرمال نیست. مساله حل نمی‌کنم حتی برای ایکس کوچک اما همان طوری که به مسائل ریاضی نگاه می‌کردم به خودم و دیگران نگاه می‌کنم، با یک دقت افراطی. دائم به خودم متذکر می‌شوم که آدمها پازل نیستند. قرار نیست حل بشوند. معما بمانند بهتر است و باز یک روز صبح بلند می‌شوم و تمام آن داده‌های تکه تکه که کسی حوصله کنار هم گذاشتنشان را ندارد مرتب می‌کنم و برای اینکه از درستی آن ترتیب مطمئن شوم یک سوال ساده می‌پرسم و آن کسی که از او سوال کرده‌ام اضافه می‌شود به لیست کسانی که قبلا گفته بودند: تو آدم را می‌ترسانی. چیزی که احتمالا لازم است کنترل کنم، حرف زدنم است.

۸۵/۰۳/۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۱)

سلام! احتمالا این مشکل حل معما و اینا رو همه ماها داریم.کم رنگ و پر رنگ داره نگران نباش. هر کی یه مدلیه دیگه. ما هم این جوریم. این اصلا بد نیست خیلی هم خوبه فقط اینش بده که خودت بیش تر از همه اذیت می شی و اگه بتونی اینو تحمل کنی خوبه! شاد باشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی