Unknown
...و هنوز قدم به دنیا نگذاشته آسمان و زمین و هرچه در اوست به مظلومیتش گریست
این ترجمهی یکی از نخستین جملات دعای روز تولد امام حسین(ع) در مفاتیحالجنان است. حتی مثل امروزی که روز تولد خواهر بزرگوارشان است، اولین چیزی که نام زیبای زینب به یادم میآورد عظمت یک تنهایی پربهاست.
***
داشتم فکر میکردم که نمیشود من همهاش چیزهایی بنویسم که تو آن را بهانه دلتنگ شدن کنی و بعد با التماس و خواهش و تهدید یک لبخند زوری بگیرم! با صفحه کلید کلنجار میروم که به اصطلاح انشا بنویسم در مورد تنهایی، یک تلاش بیهوده و نافرجام. از تمام آن چیزهایی که نوشته بودم و پاک کردم، یک نقل قول کوتاه از شیخ رجبعلی خیاط باقی ماند که دلم نیامد در این روز جمعه نخوانیش حتی برای بار چندم. مربوط به یک مرد تنهاست. یکی که قیمت تنهاییش را خودش بالا برده بود:
پینهدوزی در شهرری به نام امامعلی آذری زبان که عیال و اولادی نداشت و مسکن او هم در همان دکانش بود، حالات فوقالعاده ای داشت و خواستهای جز فرج آقا نداشت. وصیت کرد او را پای کوه بیبی شهربانو در حوالی شهرری دفن کنند. هر وقت به قبر ایشان توجه کردم حضرت صاحب(ع) را در آنجا دیدم.