سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

Unknown

شنبه, ۶ خرداد ۱۳۸۵، ۰۸:۵۱ ب.ظ

متخصص اطفال بود درروزگار طفل بودن ایکس. یه پدربزرگ مهربون خیلی باسواد که حدود هیجده سال در آمریکا یه پست مهم تو یه بیمارستان بزرگ در رابطه با بچه‌های خیلی کوچک داشت و چند سال قبل از میلاد ایکس به وطنش برگشته بود... .من تند تند مریضی‌های عجق وجق می‌گرفتم و می‌بردنم که درمونم کنه. سه سالم که بود دچار تنگی نفس بدی شدم. از مامان خانوم پرسیده بود«منزلتان کجاست؟»  و تشخیصش این بود که اگه این بچه تو یه خونه ویلایی بزرگ با حیاط و باغچه و...باشه، خوب میشه. چهارتا دونه قرص رو خیلی راحت‌تر از یه خونه می‌شه تهیه کرد اونم برای یه فسقلی که همون آپارتمان‌های پایگاه هشتم هم براش ویلا بود از دید دیگرون و تازه پارک هم می‌بردنش. آقای پدر البته خیلی قبل‌تر‌ها هم می‌تونست یکی از بهترین خونه‌های سازمانی رو بگیره ولی حتی وقتی دکتر تاکید کرد که این تنها راه علاج ایکس فسقلیه با اکراه این کار رو کرد. من خیلی زود توی اون خونه‌ی بزرگ خوب شدم. غریبه‌ها احتمالا باور نمی‌کردن و برای همین کسی براشون توضیح نمی‌داد که در واقع اون سیصد متر زیربنا نیاز نفس کشیدن این بچه است. اونا فکر می‌کردن مامان و بابا خوششون میاد که خونه بزرگ داشته باشن! هیچکس به من شک نمی‌کرد.


***


کاست رو گذاشتم توی ضبط صوت. پرسید:«مال کیه؟» . جواب دادم:«مال خودم!» عاقل اندر سفیه نگاهم می‌کنه یعنی که منظورم خواننده اش بود. من برای اینکه زیاد ژست عاقلانه اش جلوی چشمم نباشه صداش رو بلند می‌کنم. صدای شش سالگی خودمه که خیلی با احساس شعر «جوجه جوجه طلایی» رو می‌خونم: گفتا جایم تنگ بود، دیوارش از سنگ بود، نه در نه پنجره داشت، نه کس از من خبر داشت،...

***

ممکنه به عقل آشناها که سایز منو می‌دونن جور درنیاد که من توی این دنیای بــــــــــــــــــــزرگ نمی‌تونم راحت نفس بکشم. اصلا به کوچک بودن من ربطی نداره. قبول دارم که اینجا ممکنه برای آدمای خیلی بزرگ هم واقعا بزرگ باشه. می‌شه فرض کرد که مرض بچگی من عود کرده. کاش دوباره یکی برام تجویز کنه که این موجود کوچک باید یه جای بزرگ باشه که حالش خوب بشه. یکی که همه مجبور باشن حرفشو قبول کنن حتی اگه براشون سخت باشه.

۸۵/۰۳/۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۴)

ایکس جان شما را چه می شود؟! یه وقت شهید نشی بی خبر(منظورم دقیقا شهادت بود). برات دعا می کنم تنها کاری که می توانم.شاد باشی
ببخشید ولی من از این متن یک احساس خیلی قشنگ از وقتی که X کوچک بود بهم دست میده و وقتی که اون شعر رو میخونده خیلی کیف داد. امیدوارم الان هم راه حلی وجود داشته باشه.
دو کار میشه کرد :۱)همانی که خودت گفتی۲)مثل ما سایزت را کوچک کنی!
متشکرم(دو بار)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی