سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

Unknown

شنبه, ۱۰ دی ۱۳۸۴، ۱۰:۳۵ ب.ظ

گفت:«بیا اینجا» و یک گوشه خلوت یک طوری که فقط خودم بشنوم پرسید:«بین اینا علی بن محمد داریم؟» گفتم:«اینا کین؟». گفت:«خوبم فهمیدی منظورم چی بود.» چپ‌چپ نگاهش کردم و جواب دادم:«زشته مهندس مسلمون هنوز اسمشونم نمی‌دونی.» ناراحت شد. حق هم داشت. نمی‌دانم چرا به اشتباه فکر کرده بود جنبه جواب دادن به سوالش را دارم.چند روز بعد پاسپورتش رو از توی کیفش و زبانش رو از توی دهانش همزمان درآورد. گفت:«اولا که اون یکی اسمشون، هادی، رو بلد بودم. دوما که یه خواب عالی دیده بودم که توش یه جایی رو بهم نشون دادن و گفتن این قبر علی بن محمد است. زیارتش کن» آن روزها مثل چند سال اخیر رفتن به عراق معمول نبود. می‌خواستم شهادت امام جواد(ع) را تسلیت بگویم اما خجالت کشیدم. هرچند اسمشان را هم بلدم و اتفاقا می‌دانم که دو تا محمد بن علی دارند. بدجوری غریبه‌ام. فقط اسمشان را بلدم!

۸۴/۱۰/۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۴)

من هم همینطورم!همدردیم
مطمئنم اگه دعوتت هم میکردند باز هم این حرف را می زدی آدم از حساب کتابشان سر در نمی آورد یه موقع دیدی دعوت شدی تا ادب شی یا الکی و حتی یواشکی به خودت مغرور شی چه می دانم دوست عزیز!
۱۳ دی ۸۴ ، ۰۱:۰۷ نیما امین
در بین دوستان من کسانی هستند که با اینکه خانواده هایشان خیلی اعتقادات مذهبی ندارند اما خودشان از ته دل خدا و ائمه را دوست دارند . اما رویشان نمی شود به کسی بگویند . این افراد همیشه نیاز به یک سنگ صبور دارند.
من فکر میکنم مسلمونه اسمی هستم نه رسمی./ درد بزرگیه چون نمی دونم چی هستم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی