سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

قاتله زنجیره‌ای

چهارشنبه, ۹ آذر ۱۳۸۴، ۱۲:۰۴ ق.ظ

ایکس اگر‌چه این روزها شباهت زاید الوصفی به برج زهر مار دارد، نتوانست بعد از شنیدن ماجرای این جانور جلوی خنده‌اش را بگیرد! شاید خواندنش باعث انبساط خاطر شما هم بشود:

عموی ایکس[در حالی که به فنچستان نگاه می‌کنند]: ما هم یک ماده فنچ تنها داریم. خوب است بیاورمش اینجا.

ایکس کوچک: مگر جفت نبودند؟

عموی ایکس: یکیشان مرد.۱

ایکس کوچک: خب، یک جفت برایش بخرید!

عموی ایکس: خریدم عمو جان. آنقدر نوکش زد که حیوان مرد.

ایکس کوچک: ما چرا آن قاتلهء زنجیره‌ای را باید بین این زبان بسته‌ها بیندازیم؟!

پ.ن.

۱. احتمالا به قتل رسید .

۲. اگر یک فمینیست پولدار و پرنده دوست سراغ دارید به او بگویید عموی ایکس یک فنچ خاص دارد که حاضر است آن را به قیمت بفروشد.

۸۴/۰۹/۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۴)

سلام دوست من!ممنون به نکته ظریفی اشاره کردی.آن جمله مورد نظر را تغییر دادم. راستش می خواستم بر گردم ولی این همه راه از آن سر مملکت برای این آمده بودم. البته هدف اصلی دیدن بچه ها بود که آنهم خیلی محقق نشد.
۱۱ آذر ۸۴ ، ۰۲:۴۹ نیما امین
من می خرمش !
۱۲ آذر ۸۴ ، ۰۶:۴۰ نیما امین
پسX هم اصفهانیه . خوشبختم ! دیگه واجب شد که اون فنچ را بخرم .
۱۳ آذر ۸۴ ، ۰۴:۱۲ نیما امین
خوب منم اصفهانم دیگه !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی