سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

احترام پدر

يكشنبه, ۶ آذر ۱۳۸۴، ۱۲:۲۰ ب.ظ

امام صادق(ع) فرمود:

زمانی که یوسف علیه السلام به سلطنت رسید و پدر پیرش یعقوب علیه السلام بر او وارد شد، عزت سلطنت او را فرا گرفت و جلوی پای پدر از تخت فرود نیامد. پس جبرئیل علیه السلام بر او نازل شد و گفت: «ای یوسف، کف دستت را بگشا.» یوسف علیه السلام کف دستش گشود و نوری از آن ساطع شد و به فضای آسمان رفت. یوسف علیه السلام گفت: «ای جبرئیل، این چه نوری بود که از کف دست من بیرون شد؟» و پاسخ شنید «نور نبوت بود که از نسل تو قطع شد و به کیفر این که پیش پای پدر پیرت یعقوب فرود نیامدی از نسل تو پیامبری نخواهد بود.»

 

X: پیشنهاد می‌کنم اگر در موقعیتی هستند که پدرتان بحق به شما افتخار می‌کند، دو بار بخوانید! یعقوب(ع) در اینجا نه به عنوان پیامبر که به عنوان پدر یوسف(ع) سزاوار احترام از جانب او بوده است.

۸۴/۰۹/۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۷)

چه جالب. چقدر حرفت به نوشته من همخونه. کمی ترسیدم!
۰۷ آذر ۸۴ ، ۰۰:۵۸ نیما امین
ما هرچه باشیم از پدر ومادری زاده شده ایم که خون آن ها در رگ های ما جریان دارد ... در ضمن شعری که در وبلاگ من بود مهم نیست وزنش درسته یا نه . مهم معنی اونه .
سلام علیکم. موفق و موید باشید عزیز
نمی دانم واله . این خدا هم آدم را نگران می کند. مثالهایlevel پایین تر هم بزن. یه چیزی که احتمالا به درد کسانی هم بخورد که با پدر هایشان مشکلاتی دارند و ایرادهایی بر آنها وارد می کنند که به نظر خیلی موجه می رسند.
یک بار برایم دوستی تعریف کرد این نوشته را ولی بار دوم که خواندم هم موهایم سیخ شدند!عجب!!!!!!!!
وبلاگ جالبی داری!از وبلاگ نیمشب شناختمتخوش باشی
من تازه تحت آموزش ویژه پدرداری از طرف یک دوست خیلی خیلی خوب قرارگرفته ام و این که نوشته ام اتفاقا از آن کلیات سطوح ابتدایی است!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی