سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

محبوبیت

دوشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۸۴، ۱۰:۴۹ ب.ظ

چهار سال قبل

: من در اکثر روزنامه ها خوانده بودم که بیشترین محبوبیت را وزیر اطلاعات، آقای یونسی، دارد. پس چرا این حسینی، وزیر کار، بیشتر از او رای اعتماد آورد؟

: بزرگتر که شدی خودت متوجه می شوی! این نوع خاصی از محبوبیت است.

دیروز

در مذاکرات مجلس پیرامون انتصاب وزیر جدید اطلاعات هیچ نماینده ای به عنوان مخالف با وی سخن نگفت. (به نقل از بی بی سی)

: ســــلام! یک چیز بامزه. امروز هیچ کس در مخالفت با اژه ای، وزیر پیشنهادی وزارت اطلاعات، حرف نزد. منتظرم ببینم چقدر رای اعتماد می آورد! حتما بعضی ها خیلی خوشحالند که رای گیری مخفی انجام می شود.

* نتیجه مهم: او بزرگ شده است!

۸۴/۰۵/۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۱۰)

۱-جناب کمی آزادی اینکه ایشان توضیح بدهند یا نه مساله ای است بین ما (من و ایکس).شما که برای این توضیحات هزینه ای نمی کنید پس نگران چه هستید؟۲-مهم ایکس عزیز است که به رسم رفاقت دیرین هم میداند جواب چرا بدهد و هم می دهد. دلتان هم بسوزد که ما اینقدر رفیقیم!حسودی می کنید دوستی نگران دوستش باشد؟البته من از ایکس عزیزم عذر می خواهم اما باید این مطالب را میگفتم.ایکس جان شما که مرا می شناسی!!!
می شناسمت شهاب جان! مهندسی که دلش مثل دل نویسنده ها و شاعرها شکستنی است و یک اپسیلون بدجنسی در وجودش پیدا نمیشه. این کمی آزادی جان ما هم کمتر از خودت حساس نیست. آن قدری که من شناختم اهل ناراحت کردن غریبه ها هم نیست چه رسد به دوست دوستش که طبق قوانین دوست محسوب می شود! ارزش ندارد یک مجهول که دو تا آدم نازنین به خاطرش الکی دچار سوء تفاهم شوند.
بخشیدم!!خیالتن راحت.اما دوباره کمی انتقاد: جناب کمی آزادی در انتخاب کلمات دقت کنید باز هم جا دارد از شما دلخور شوم اما خب می گذرم.بد فهمی عبارت خوبی نیست!شاید شما بد گفته باشید .این هم نظر من است!من ادعایی درباره تعداد دوستها و روابطشان نکردم و نخواستم دوستی کسی را با دیگری محدود کنم نمی دانم چطور جنین فکری به نظرتان رسیده؟من در همین حد ایکس را قبول دارم و از اینکه با شما یا دیگری دوست تر باشد دلخور نمی شوم .دوستی من و ایکس شاید به بخشی از گذشته مشترکمان مربوط باشد و شاید دوستی شمایی که اصلاً او را ندیده اید باارزش تر باشد.من معتقدم هر کس در زندگی دیگران جایگاه خودش را دارد و اما اعتراض من به شما از این جهت بود که 1- همان مطلب آخر یادداشتتان را برداشت کرده بودم و 2- شاید شما منظور من از توضیحات را اشتباه برداشت کرده بوده باشید.
طبعا هر کس نوع ارتباطش با دوستانش مخصوص خود اوست.  شما هم بهتر است درباره موضوعی که اطلاع کافی نداری صحبتی نکنی .این یک نصیحت برادرانه است می توانی گوش نکنی اما امام حسن مجتبی در حدیثی فرموده اند درباره ی چیزی که اطلاع یا شاید دانش کافی نداری سخن نگو.متأسفانه اصل حدیث را  دقیق به خاطر ندارم.این بحث غبظه خوردن هم برای من کلی خاطره است .از اینکه مرا یاد خاطرات خوبم انداختید ممنونم.ایکس خوبم  شما خیلی هم مجهول نیستی می خوای رو کنم؟من اینکار را نخواعهم کرد.قول می دهم!!!!!
جناب کمی آزادی و ایکس عزیز راستی ما سه نفر آلان شدیم سه تا مجهول. جند معادله!معادله ی من و جناب کمی آزادی.اشان و ایکس.من و ایکس و آخری هم هر سه مجهول با هم.جالبه ها!شاید یک روز مجهولات معلوم شدند و دستگاه حل شد!!!مفق باشید هر دو!
به خاطر اشتباهات تایپی پیغانها شرمنده!منظور را که می رسانند ان شا  الله!
در پیشگاه خدا و بدون کوچکترین کنایه و ناراستی: ۱. من مسئولیت تمام این کدورت ها رو به عهده میگیرم چون نوشته ی من باعث شد. ۲. در نوشته ام من کوچکترین خطابم هم حتی به شما شهاب آقا نبود. گرچه ادبیات ناقصم به اندازه ی قصدم روشن نبوده است. من قصدم مجهول بودن ایکس بود. که البته قیاس به نفس کرده بودم. قافل از اینکه او برای تازه از راه رسیده ای مثل من مجهول است و نه برای شما. که اشتباه کردم. و معذرت می‌خوام. ۳. نمی دانم کدام جمله را گفته اید ولی اگر منظورتان جمله ی آخر نوشته ی وبلاگ کمی آزادی در باره ی غرور است که به شهادت خدا و دلم هیچ آدمی که شما بشناسید و یا اصلا کسی بداند و یا اصلا خواننده ی وبلاگ کمی آزادی باشد در ذهنم نبود و شاید بیشتر آدمهای سیاسی بصورت ناخوداگاه در ذهنم آمده باشند. ۴. بدون شک اگر بیشتر بنویسم باز شاید خراب تر کنم. من عذر خواهی کرده بودم. باز هم عذر می خواهم.
بخشیدم!بخشیدم!بخشیدم!باورکنید من هم قصد آزردن شما را نداشته ام.امیدوارم اینطور نبوده باشد.فکر کنم متوجه شده باشید که بنده کمی! گیرم!!!از اینکه اینهمه به دیگران احترام می گذارید واقعا خوشحالم.راستی گویا امروز روز بهترین دوست است.نمیدانم این نام از کجا آمده ولی از صبح چند پیام مبنی براین تبریک رسیده است!!!این روز را به شما و ایکس مهربان و نازنین تبریک می گویم!از اینکه با انسانی  حساس به حقوق دیگران(شما) آشنا شده ام خدا را شکر می کردم. قبلتر فکر میکزدم نسل این آدمها منقرض شده یا در حال انقراض است!شکر خدا که اینطور نیست.
شهاب عزیز قبل از هر چیزی بنده ای ذره ای هم قصد جسارت نداشتم و گفته هایم فقط از سر خوشحالی بود. اینکه راز و رمز های ایکس طبیعتا افراد با متعجب می‌کند. باور کنی خطابم به این ناشناسی ایکس بود و حتی لحظه ای خطابم شما نبودید. چون من اصلا حق ندارم در اینجا شما را خطاب قرار بدهم. البته من به دوستی خودم با ایکس گرامی حتما غیرت می‌ورزم ولی اولا اینکه ظرفیت ایشان را برای دوستی های فراوان بسیار بسیار بالاتر از این می بینم که با من و شما تمام بشود. و دوم اینکه من چه حقی دارم در ملاء عام کسی را از دوستی با ایکس منع کنم و یا بخواهم خدایی نکرده به شما کنایه ای بزنم. اگر هم کنایه ای بود به ایکس عزیز بود که همه اش به من غر می زند که نمی دانم چند سالت است! البته قایم نمی کنم که به هر کس که با ایکس دوستی کند حسودی میخورم (به قول ایکس: او غبطه میخورم و حسودی می کنم را اینجوری مخلوط کرده. چرایش را خودش باید توضیح بدهد. اینبار به من!)
(راستی جناب ایکس خوب کیف میکنی داریم سرت دعوا می کنیم ها!) پس شهاب خان: اول اینکه بنده هیچ قصد جسارتی نداشتم. دوم: از نوشته ی شما هم ناراحت نشدم. فقط  از اینکه شما ناراحت شده اید و بد فهمی پیش آمده ناراحت شدم. سوم: از اینکه ساعاتی از خاطراتان به این دلیل مکدر شده متاسفم. ببخشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی