سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

حدیث مهم!

سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۸۴، ۰۸:۵۵ ب.ظ

معمم بود و مهندسی شیمی هم خوانده بود. هیچ وقت نتوانستم حدس بزنم که چطور عصبانی می شود. دست خالی از کلاسش بیرون نمی آمدیم. همیشه یک چیز مفید و جدید داشت و انصافا در استادی استاد بود. یکی از روزها که طبق معمول ته نشین شده بودیم در کلاس و جماعت هم ردیفی های ما به دلیلی نا معلوم - برای من - می خندیدند، برگشت و پرسید «چیزی شده؟!». کلاس ساکت شد. گفت این حدیث در کافی از امام صادق علیه السلام نقل شده است و هم زمان شروع به نوشتنش روی تخته سیاه کرد:

مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِذَنْبٍ لَمْ یَمُتْ حَتّی یَرْکِبَهُ  

هر کس مومنی را به گناهی سرزنش کند، نمیرد تا که خود همان را مرتکب شود.

توضیح داد که اگر گناه باشد، سرزنشش چنین نتیجه ای دارد و وای به آنکه به غیر گناه سرزنش کند. اضافه کرد که این مومن ایمانش در سطحی است که گناه کرده و گناهش هم نه از خواص که از آنهایی که سرزنش می کنند پنهان نگه داشته نشده است. به عبارت دیگر منظور مومنین با درجات بالای ایمان نیست!

---------------

۱.این حدیث تنها حدیثی است که ایکس بیچاره خیلی جدی آن را تجربه کرده است و موکدا توصیه می کند که شما از تجربه او استفاده کنید و خودتان آن را آزمایش نکنید!

۲.اگر آن زمانی که گناهی از مومنی می بینید، دلتان برایش نسوزد به احتمال زیاد سرزنشش خواهید کرد. حداقل در دلتان!

۸۴/۰۵/۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۵)

ایکس جان تا هستی زود جواب بده: با این ترتیب نقش تربیت چه می‌شود؟ به عبارتی همین استاد گرچه با زبانی متفاوت انها را که می خندیده اند را سرزنش کرده است. خوب اگر قرار باشد که کسی به درجه ی نامرغوبی کار خود آگاه نشود (که گاهی همین آگاهی خودش سرزنش را همراه دارد) انوقت پس چگونه باید اگاهی داد؟
فرق می کند! این اسلام نازنین حتی «نهی از منکر» را واجب می داند ولی آن چیزی را که با لفظ «عیر» از آن یاد می کند را نه! حداکثر چیزی که تا حالا دستگیرم شده این است که آن نصیحت و آموزش و تربیت و... باید با نوعی دلسوزی همراه باشد و به دور از هرگونه خودبرتر بینی. آنوقت سرزنش به همراه ندارد. آدم باید احتمال بدهد که ممکن است، جدا ممکن است یا دست کم امکان داشت که خودش هم عین آن اشتباه را بکند. اگر یکی مثل ایکس این را نفهمد، می فهمانندش!
سلام دوست من!من هم حدیثی مشابه این شنیده ام که هر کس ظلمی در حق کسی بکند از دنیا نمی رود مگر اینکه کسی همان طلم را حق او بکند و البته کلی با این حدیث شاد شدم و خیلی وقتها خودم را با آن آرام کرده ام. دوست خوب در ایام البیض ما را فراموش نکن.من می خواستم معتکف شوم ولی خیلی خسته از کارهایم هستم و البته باید یک مقاله‌ی علمی هم بنویسم متاسفانه تا پایان مهلت ارسال مقاله چیزی نمانده و در مجموع به این نتیجه رسیده ام  که برای رسیدن به امور دنیوی که برایم مهمند امسال هم معتکف نشوم مثل خیلی سالهای مشابه! پس برای کسب توفیق چنین عباداتی به شما بنده ی حاضر در صحنه‌ی خدا التماس دعا می‌گویم!امیدوارم نهایت بهره را ببرید. باز هم التماس دعا. اینها را اینجا نوشتم که دوست دیگرت دلش نسوزد که من با شما حرف می زنم.به ایشان هم التماس دعا می گویم.موفق و موید باشید
سلام. شهاب جان بد جوری مردم گریز شده ام. آن چیزها که نوشتم درباره اش نمی نویسم، یکی از تبعات مسخره اش این است که تحمل جایی به شلوغی محلهای اعتکاف را ندارم! خلاصه اینکه بی بهره ترم از هردوتان. / امیدوارم مقاله ات در یک ژورنال معتبر خارجی چاپ شود. بعدش آن TMU لعنتی روی سر بعضی از محتویاتش خراب شود. خوش به حالت که می توانی به کتابهایت نزدیک شوی. قدر سختی های شیرینش را بدان! راستش خیلی بیشتر از اعتکاف دلم می خواهد خلوتی بدون کابوس داشته باشم که بعد از یک سال و نیم وقفه بتوانم یک مساله ساده بی ستاره حل کنم. کاش هیچ وقت ندانی چه می گویم. می بینی چقدر غیر اعتکافی ام؟
ممنون از شما شهاب آقا. خوش بحالتون که نقل حرفاتون اعتکافه. همینا رو شنیدن  خودش خیلیه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی