سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

DEAF

سه شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۸۴، ۱۰:۳۵ ب.ظ

یک کرور حرف مفت شنیده بودم که تحمل بخشی از آن هم برای خیلی ها غیر ممکن بود. منظورشان را می فهمیدم و برای اولین بار از ته دلم آرزوی نفهم بودن می کردم. حال خودم را نمی فهمیدم. پیاده رو خلوت بود. جلویم را نگاه نمی کردم. میله هم که چشم نداشت. تصادفمان دور از انتظار نبود. قبلا از این موانع در این پیاده رو نداشتیم. سرم را بالا آوردم. تابلوی مخصوص محل عبور ناشنوایان بود، جلوی درب ورودی مدرسه بچه های استثنائی. ظاهرا دعای نفهم شدنم هنوز اثر نکرده بود. می بایست یادم بیاید که شنوایی نعمتی است که بچه های آن مدرسه آرزویش را دارند. چهار پنجم از عمرم چیزهایی با مضمون کلی «به به! چه ایکس خوبی» شنیده ام و بهتر است به جای شکایت از شنیده های این اواخر، سعی کنم اندکی قضای شکر آن نعمت فراموش شده را بجا آورم.

۸۴/۰۴/۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۳)

من اینجور مواقع دعا می کنم کاش من هم قادر بودم یکسری حرف مفت به آنها تحویل بدم.راستی  ایقاد یعنی چی؟
همان «ایراد» است به زبان محاوره ای ایکس!
۳۰ تیر ۸۴ ، ۲۱:۵۱ کمی آزادی
دوست دارم بدانم وقتی که خداوند این نوشته ات را می خوانده چه لبخند رضایتی بر لبانش بوده. این لطافتت آدم را خاضع می کند. من هم که امشب فقط منتظر تلنگری هستم تا بلرزم. افتخار می کنم  که به حق جزو آن چهار پنجم عمرت باشم و صادقانه بگویم:« به به! چه ایکس خوبی‌».

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی