ایقاد
این که من به جای « ر» می گویم « ق» خیلی بیشتر از آن که برایم عذاب آور باشد، اسباب تفریحات سالمم را فراهم می کند. بگذارید دو تا مثال ساده بزنم.
- وقتی داشتم در مورد « غبار روی کامپیوتر» صحبت می کردم، ایکس کوچک خیلی جدی پرسید« قورباغه روی کامپیوتر چیه؟» .
-چلّه زمستان به یک منبع آب که در چند متری من و بغلدستی ام بود اشاره کردم و پرسیدم « آب داره؟». آن بنده خدا شنید « آب داغه؟». بعد یک نگاه عاقل اندر سفیه به من کرد و چندین بار با خودش تکرار کرد« آب داغه!».
این موضوع البته برای من تازگی ندارد. آن چیزی که تازه متوجهش شده ام این است: زیر زبان من، در قسمت وسط، هیچ چیزی وجود ندارد ولی شما که می توانید « ر» تلفظ کنید در آنجا یک چیزی دارید! (این را یک دوست دانشمند برایم مفصل توضیح داد و حتی با آیینه نشانم داد. من سعی کردم آن قدرش را که فهمیدم، بنویسم )