سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

خطبه ۲۰۲ نهج البلاغه

شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۸۴، ۰۸:۳۸ ب.ظ

درود بر تو ای فرستاده خدا از من و دخترت که در کنارت آرمیده و زودتر -از دیگران- به تو رسیده. ای فرستاده خدا! مرگ دختر گرامی ات عنان شکیبایی از کفم گسلانده و توان خویشتنداری ام نمانده. اما برای من که سختی جدایی تو را دیده و سنگینی مصیبتت را کشیده ام جای تعزیت است -نه هنگام تسلیت-. تو را بالین ساختم در آنجا که شکاف قبر تو بود و جان گرامی ات میان سینه و گردنم از تن مفارقت نمود. «همه ما از خداییم و به خدا بازمی گردیم.»   

 امانت بازگردید و گروگان به صاحبش رسید. کار همیشگی ام اندوه است و تیمارخواری و شبهایم شب زنده داری. تا آنکه خدا خانه ای را که تو در آن به سر می بری برایم گزیند -و این غم که در دل دارم فرونشیند-. زودا دخترت تو را خبر دهد که چسان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. از او بپرس چنانکه شاید و خبر گیر از آنچه باید، که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته. درود بر شما، درود آنکه بدرود گوید نه که رنجیده است و راه دوری جوید. اگر بازگردم نه از خسته جانی است و اگر بمانم نه از بدگمانی است -بلکه امیدوارم- بدانچه خدا شکیبایان را وعده داده -و پاداشی که برای آنان نهاده-. 

ترجمه دکتر شهیدی

۸۴/۰۴/۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی