سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

شیرینی

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۸۳، ۱۱:۵۷ ب.ظ

شب جمعه است، شاید هم درست تر این باشد که بنویسم بامداد روز جمعه است. به هر حال موضوع اصلی این است که من منتظرم. منتظرم که روز دوشنبه بشود و به همه دوستانی که قبل از غروب روز دوشنبه چشمشان به این یادداشت می افتد پیشنهاد می دهم که بیایند و در صف شیرینی تولد گرفتن از امام باقر پشت سر من بایستند یا زنبیلشان را بگذارند! این که من نه از حالا که از خیلی قبل تر منتظر آن روز بوده ام نتیجه یک تجربه شیرین در حدود پنج سال قبل و تکرار آن در تمام سالهای بعد از آن است (الآن دیگر حرفه ای شده ام). یک چیز دیگری هم هست که هر چه می خواهم در موردش بنویسم، نمی توانم. مربوط به روز جمعه است.شاید این جمعه، شاید هم یک جمعه دیگر.   

۸۳/۱۲/۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
م. و.

نظرات  (۲)

قصه ها کهنه شدند , آدمی در رنگها پوسیده است , مرگ خاطره تلخ تر از کابوس ِ شهر ِ آرزوهای پریان است . اما ........چراغی ساده وبی دود از دروغ ِ آدمهای ِ حریصِ شهر,  در دلِ جوانانی و مردمانی پاک , روشن است, که با  یک بار توجه , جهانی را فروزان خواهد ساخت امروز ..........بیا با ما به بزم ِ سادهِ فقیران .....حکایت را شما می نویسید ای عزیزان .....
حالا که حرفه ای شدی ما را هم از یاد نبر.خیلی وقتها غافل می مانیم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی