شهاب بسیار عزیز صبح یکشنبه، قبل از نوشتن آخرین یادداشتش، یک ایمیل برایم فرستاده که یک جمله مهم دارد و آن این است: «امیدوارم اگه روزه ای روزه ات ترک بخورد». ظاهرا یک رو نوشت از نامه اش را هم فرستاده است بالا، چون ایکس ساعت یازده صبح یک فنجان چای تازه دم می خورد و آرزوی دوست گرامی اش تحقق می یابد. بعد انتظار دارد که باور کنم این جمله یادداشتش را : «راستی نگران نشی ها از چیزهایی که چند دقیقه پیش گفتم». البته بنده از این روزه کله گنجشکی که از لحاظ قانونی مشکل نداشت، نهایتا یک تشنگی و گرسنگی بهره ام بود که آن هم نصیبم نشد. ممنون! همین جا بابت رنجش پیش آمده رسما عذر خواهی می کنم. آنقدر هم بی عقل نیستم که به خودم جرات توهین به شما را بدهم.