سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

۱۷ مطلب در خرداد ۱۳۸۴ ثبت شده است

یک جای کار ایراد اساسی دارد. نتیجه آن ایراد هم این می شود که بعضی ها شادی و وحشیگری را نمی توانند تفکیک کنند. تیم ایران به جام جهانی صعود کرد       و این باعث شاد شدن خیلی ها شد (  آن قدر خوشحال بودند که X نمی توانست تصور کند اگر ایران قهرمان جام جهانی می شد ملت چه می کردند! ). مشکل اینجاست که همه از شادی های خیابانی تعریف و تمجید کردند و کسی پیدا نشد که تذکر بدهد برگرداندن ماشین ها و شکستن شیشه ماشین مردم و . . .، از مصادیق شاد بودن نیست. پسر جوان همسایه ما هم با دو تا از دوستانش در این جمع شاد شرکت کرده بود. سوار موتورشان بوده اند که دوستانشان از فرط شادی با موتور آنها  تصادف کرده اند و حالا این پسر هفده ساله مرده، یک دوستش بیهوش است و آن یکی هم دست و پایش شکسته. تازه مردم این جا تا حدودی متمدن تر از بعضی دیگر از نقاط پایتخت هستند و به همین دلیل است که X شایعات مربوط به تعداد کشته شدگان مراسم شادی را جدی می داند.

پ .ن : تا آنجا که X یادش هست، مردم ایران بعد از آزادی خرمشهر هم در خیابان شادی کردند ولی چون الگوهای شادی را از ممالک مترقی مثل انگلستان و... نگرفته بودند، شادی کردنشان  فاجعه به بار نیاورد.

م. و.
۱۹ خرداد ۸۴ ، ۲۱:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

X: من چشمهایم را می بندم. تو علامت سکوت را برایم توصیف کن. منظورم توصیف همان عکسی است که گاهی به دیوار بیمارستان ها دیده می شود. البته ممکن است تو ندیده باشی!

دوست X: البته که دیده ام. عکس آدمی است که انگشتش را جلوی بینی اش گرفته است.

X: من هم درست مثل تو فکر می کردم تا اینکه چشمم به این جمله افتاد

    .She raised her finger to her lips as a sign for silence

م. و.
۱۶ خرداد ۸۴ ، ۲۳:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

gsdgdsg

  بهار آمد جوانی را پس از پیری ز سر گیرم
  کنار یار بنشینم ز عمر خود ثمر گیرم
  به گلشن باز گردم با گل و گلبن در آمیزم
  به طرف بوستان دلدار مهوش را به بر گیرم
  خزان و زردی آن را نهم در پشت سر روزی
  که در گلزار جان از گل عذار خود خبر گیرم
  پر و بالم که در دی از غم دلدار پرپر شد
  به فروردین به یاد وصل دلبر بال و پر گیرم
  به هنگام خزان در این خراب آباد بنشستم
  بهار آمد که بهر وصل او بار سفر گیرم
  اگر ساقی از آن جامی که بر عشاق افشاند
  بیفشاند به مستی از رخ او پرده برگیرم

م. و.
۱۴ خرداد ۸۴ ، ۰۱:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

از آنجا که قبلا به هجده دلیل به نفع قالیباف جناب قدوسی لینک داده بودم، دور از انصاف است که حالا به این یادداشتشان  که نشان می دهد نظرشان برگشته است، لینک ندهم! به هر حال X احتمالا خیلی پیشتر از آن که آقای قالیباف تصمیم بگیرد نامزد ریاست جمهوری شود (نزدیک به دو سال پیش)، در جمع دوستان اعلام کرده بود که اگر ایشان کاندید ریاست جمهوری بشود و X بهتر از او در بین کاندیداها پیدا نکند، رای خود را به او می دهد(قابل توجه دوستانی که هنوز تصمیم نگرفته اند). حالا هم بهتر از او در بین این هشت نفر نمی بیند. نوع تبلیغات ایشان شاید برای X و جناب قدوسی اصلا جالب نباشد، ولی انصافا موثر بوده است. یک شرط لازم و اساسی برای این که تبلیغ خوب محسوب شود موثر بودن آن است.

پ.ن. ۱ اگر مرحله دومی برای این انتخابات وجود داشته باشد، احتمال هم نظر شدن دوباره آقای قدوسی با X وجود دارد.

پ.ن.۲ هنوز هم در وبلاگستان کسانی غیر از X وجود دارند که  معتقدند: قالیباف آری، معین نه! شاید دلایلشان متفاوت باشد، اما خوشبختانه نتیجه یکی است.

م. و.
۰۹ خرداد ۸۴ ، ۲۳:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

آدرس دو تا از نظرسنجی های اینترنتی مربوط به انتخابات را که خودم در آنها شرکت کرده ام در اینجا برایتان می گذارم:

نظرسنجی اول انتخابات ریاست جمهوری  ۵ تا ۱۶ خرداد 

با نتایج OnLine

و

 

م. و.
۰۸ خرداد ۸۴ ، ۲۲:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شاید شهرت برای آدمیزاد بیشتر از نفع ضرر داشته باشد، ولی نام نیکی که از معدودی انسانها بر جا می ماند چیزی متفاوت با آن است. همان که ابراهیم علیه السلام از خداوند خواست (آیه ۸۴ سوره شعراء) و الحق که ارزش آرزو کردن دارد! امشب وقتی دوباره این جمله از مصاحبه مرحوم مؤذن زاده اردبیلی را شنیدم که «گفتم می خواهم از من یادگار بماند» به این فکر می کردم که ظاهرا یک شرط لازم برای داشتن نام نیک، خواستن آن است.

مؤذن زاده اردبیلی

صدای اذان مؤذن زاده اردبیلی

 

م. و.
۰۵ خرداد ۸۴ ، ۲۲:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

ده بار نوشتم و پاک کردم. توان نوشتن ندارم.

راستی، نادیدنی ها دیدنیست!

م. و.
۰۳ خرداد ۸۴ ، ۰۰:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر