سرود مجلس جمشید

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندها

 دلم می خواهد ساعتها، شاید هم سالها روبروی حاجیه مامان خانومم بنشینم و نگاهش کنم(بیشتر نوشتن برایم سخت است. امیدوارم مامان های شما هم به حج رفته باشند و یا به زودی مشرف شوند که خودتان احساس خوب مرا درک کنید.) 

م. و.
۱۲ بهمن ۸۳ ، ۰۴:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

م. و.
۰۹ بهمن ۸۳ ، ۲۱:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

کتاب «انسان و خدا» (یک دوره سخنرانی علمی و عرفانی دکتر مصطفی چمران که آنرا به صورت کتاب چاپ کرده اند) کنار دستم است. یک قسمت از آن را چون خیلی قبول دارم عینا برایتان می نویسم :

تمام سخن من بر همین منوال است که کسانی که می خواهند از راه علم و فلسفه خدای را اثبات کنند ممکن است از راه علمی و منطقی ( گرچه نمی توانند ولی حتی اگر بتوانند) خدای را اثبات کنند، در ته قلب شما شک و تردید وجود خواهد داشت. مگر آنجا که این فطرت آدمی بیدار شود و به قدرت اشراق و الهام و چیزی که در مرتبه سوم دیشب برای شما شرح دادم این حقیقت را با قلب خود، با فطرت خود درک کند. آنجا است که شک و تردید از بین خواهد رفت و ایمان واقعی به وجود خواهد آمد.

البته واضح است که جواب فیلسوفان ملحد را باید با زبان فلسفه داد، ولی این استدلالها فقط به همین درد می خورد نه به درد ایمان آوردن به وجود خدا.

م. و.
۰۸ بهمن ۸۳ ، ۲۱:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تا همین چند وقت پیش فکر می کردم که نسبت به مسائل انسانی حساس هستم. نشانه هایش هم تاثر شدیدم پس از حادثه بم، شنیدن  یک خبر تصادف  و ...  اما حالا  نظرم تغییر کرده است. حقیقت تلخ تر از آن بود که بلافاصله بپذیرمش ولی ... قصد اعتراف کردن ندارم فقط می خواهم به اطلاع برسانم که به زودی سعی می کند که این وضعیت را تغییر دهد. شما هم اگر زبانم لال به درد مشابهی دچار هستید، بسم الله! 

و اما درد X :  به طور خلاصه می توان این طور بیانش کرد که  X  هیچ فهم خاصی نسبت به درد مردم ندارد بلکه فقط نسبت به تبلیغات شدیدا حساس است! از این به بعد تلاش می کند که دردها را خودش کشف کند. دائم هم پیش خودش تفسیر نمی کند که خب، حقشان همین بوده ( X می فهمد که اگر کسی سزاوار دردی باشد بیشتر جای دلسوزی دارد )

م. و.
۰۸ بهمن ۸۳ ، ۰۳:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

درست است که X اصلا یک موجود سیاسی نیست ولی حتی او هم خوب می توانست بفهمد که استیضاح هیچ وزیری در چنین شرایطی به نفع این مملکت گل و بلبل مان نیست. ظاهرا بعضی ها به دلیل علاقه بسیار  شدید به قدرت از دیدن بدیهیات هم عاجز شده بودند! به هرحال نامه اخیر آقای خامنه ای دلیل دیگری است برای تکرار این ادعای X که بهتر است یک سری موجود غیر قابل تحمل ـ که تعداد خودشان در مجلس زیاد نیست اما تعداد خرابکاریهایشان زیاد است ـ الکی خودشان و خرابکار یهایشان را با هزار و یک زبان منسوب به خواست رهبر ندانند. وقتی عبارت «مقام معظم رهبری» از دهان این تشنگان قدرت خارج می شود اعصابم حسابی بهم می ریزد.

م. و.
۰۷ بهمن ۸۳ ، ۰۳:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

اول اینکه X  میلاد امام هادی بسیار عزیزش را به دوستانش تبریک می گوید و دوم اینکه از طرف خودش و همه دوستانش خطاب به ایشان می گوید که آقا:

 عادَتُکُمُ الاِحْسانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَم  ( زیارت جامعه کبیره)

فقط خدا می داند که من چقدر به ایشان مدیونم. 

 

م. و.
۰۶ بهمن ۸۳ ، ۲۱:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

برای تولد پریسا خانوم، تولد یک کودک، تولد یک انسان، ...انسان در ابعاد یک نوزاد زیباترین مینیاتور هستی است.

م. و.
۰۶ بهمن ۸۳ ، ۰۳:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مقاله تحقیقی آیة اﷲ مکارم شیرازی را درباره «رمی جمرات»  خوانده اید؟ پیشنهاد مؤکد من این است که دست کم بخش نتیجه نهایی بحث آن را ببینید. مقاله این طور آغاز می شود:

یکی‌ از مشکلات‌ مهمّ حجّاج‌، مسألة رمی‌ جمرات‌ است‌; به‌ خصوص‌ در روز عید قربان‌،که‌ همه‌ برای‌ رمی‌ «جمرة عقبه» هجوم‌ می‌آورند و در بسیاری‌ از سال‌ها ضایعات‌ جانیِ بسیاری‌ رخ‌ داده‌ و عدّة زیادی‌ در اطراف‌ جمرات‌ مجروح‌، یا کشته‌ شده‌اند و بسیاری‌ از اوقات‌ سر و صورت‌ها یا چشم‌ها آسیب‌ دیده‌ است.

م. و.
۰۶ بهمن ۸۳ ، ۰۰:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

تصمیم گرفته ام تا جایی که برایم امکان دارد، وبلاگم را به روز نگه دارم. البته همان وقتی که این تصمیم را گرفتم هم می دانستم که فرم این به اصطلاح زندگی، کمترین نتیجه اش این است که حتی به اندازه یک پاراگراف حرف گفتنی نداشته باشم. امشب در راستای اجرای همین تصمیم مشغول انجام مقدمات نوشتن یک چیز خیلی بی اهمیت بودم (از اتفاقات به شدت روزمره) که وجدان درد گرفتم. فرض کردم که کسی به صورت اتفاقی گذارش به این صفحه بیفتد و از سر بیکاری متن کوتاه مرا بخواند.آنوقت ... آنوقت من یک کار  اشتباه انجام داده ام. عنوان این اشتباه را نمی دانم، شاید «مشارکت در اتلاف وقت یک انسان». فکر می کنم  آنهاییکه از سخنان لغو پرهیز می کنند، چیزهای الکی هم نمی نویسند! آخرین نتیجه ای هم که گرفتم این بود: با دلیل ننوشتن بهتر از بی دلیل نوشتن است (هر چند یک کلمه بیشتر  نباشد).

م. و.
۰۵ بهمن ۸۳ ، ۰۱:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

تلفنی با یک دوست قدیمی صحبت می کردم. از یکی از دوستانش(به نام M) شاکی بود. می گفت اشتباه کوچکی مرتکب شده (فکر می کنم سر قرارشان دیر حاضر شده بود) و هرچند بارها از M عذرخواهی کرده باز هم رفتار M نشان می دهد که او را نبخشیده است. اول فکر کردم فقط ناراحت است ولی بعد فهمیدم که خیلی الکی خودش را صاحب نوعی حق احساس می کند! دوستانه یادآوری کردم که بخشیدن یک وظیفه نیست، لطف است. حالا اگر کسی نخواهد به ما لطف کند، مسلما چیزی از او طلبکار نمی شویم.بعلاوه بنده شخصا هیچوقت آدمی را که مرا موظف به بخشیدن خودش بداند به دلیل اینکه با فرم خاصی و یا به دفعات معذرت خواهی کرده، نمی بخشم. اصولا معتقدم که یکی از اجزای مهم عذرخواهی صحیح این است که انسان با انجام آن برای خودش احساس ایجاد حقی برای بخشوده شدن نکند.

 قابل توجه آنهایی که به دلایل ننوشتنی مجبورند مثل X تند تند عذرخواهی کنند

م. و.
۰۳ بهمن ۸۳ ، ۲۲:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر