هیچ جذابیتی برایم نداشت. با وجود این، آخرین بار که از جلوی نمایشگاه خیابانی انجمن معتادان گمنام رد میشدم، تقریبا به اجبار، یک دسته از بروشورها و جزوههایشان را به دستم دادند. اعتراف میکنم که از خواندنشان پشیمان نیستم.
گویا از بین انوع متعدد معتادان، فقط معتادان به مواد مخدر هستند که به صورت گروهی اقدام به ترک میکنند و اتفاقا نتایج خوبی نیز میگیرند. اولین چیزی که به ذهنم میرسد این است که اگر امر به معروف و نهی از منکر به درستی در جامعه اجرا شود، خیلی از عادات بد و انواع دیگری از اعتیادهای رایج، به همین خوبی قابل درمان خواهند بود. مایه تاسف است که ما در جامعه به اصطلاح پاک خودمان نمیتوانیم کاری را که آنهای در جامعه -به اقرار خودشان- بیمارشان انجام میدهند، به درستی انجام بدهیم. دلسوزی و خیرخواهی و شبیه خود دانستن عناصر اجتماع و سعی جدی در بهبود آن کاری است که آنهادر انجمنشان به گونه قابل تحسینی از عهدهاش برآمدهاند. دومین چیزی که به نظرم رسید شاید در نگاه اول به نظر مسخره باشد اما به گمانم به عنوان یک پیشنهاد، برای کسانی که از ضعف ارادهشان شکایت دارند قابل بررسی است: شرکت در جلسات ترک گروهی معتادان به مواد مخدر و کشف راز تقویت اراده در کسانی که به نظر اغلب ما - که دچار اعتیاد به مواد مخدر نیستیم- انسانهایی سست ارادهاند!