سه بار

دیروز و روز قبل از دیروز اگر نشد، فردا یا فردای فردا یا ... بالاخره یک کیت کامل و سالم Visual Studio.NET پیدا می کنم که روی کامپیوتر نصبش کنم(ان شاء الله).   تا الآن که مشغول نوشتن این یادداشت هستم کپی هایی که توسط سه تا شرکت نسبتا مشهور تهیه شده بودند (برایم جالب و بسی مایه شگفتی است که فروشندگان محترم به این سی دی ها original می گفتند) را خریدم و پس از کشف معیوب بودنشان آنها را پس دادم. خدا رحم کرد که در برابر درخواست من مبنی بر پس گرفتن سی دی ها مقاومت نکردند، چون بعید می دانم  که یک X اصفهانی تحمل سی هزار تومان ضرر را داشته باشد. این یادداشت را تنها به این دلیل نوشتم که اگر شما هم همشهری X هستید، از مغازه هایی که جنس فروخته شده را پس نمی گیرند، کیت دات نت را نخرید.  

پنجره

۱-در وبلاگ های دیگران مطالبی راجع به آزاردهنده بودن تبلیعات بالای صفحه وبلاگ های پرشین بلاگ خوانده بودم ولی تا دیروز که اینترنت اکسپلورر را مجددا روی کامپیوترم نصب کردم، این تبلیغات توسط آن نشان داده نمی شد( البته نسخه جدیدی از IE نیست ولی ظاهرا یک ایراد خوب آن برطرف شده است). نتیجه اصلاحات همیشه مطلوب مصلحان نیست.
۲-می گوید: « واقعا اینترنت پنجره ای رو به تمام دنیاست ». می گویم مشکل اینجاست که اگر این پنجره ایراد داشته باشد، آدم دنیا را طور دیگری می بیند!

نور

 

 

آن نور مبین که در جبین ما هست

وان ضوء یقین که در دل آگاهست

این جمله نور بلکه نور همه نور

از نور محمد رسول الله است

بدنویسی

دوستی داشتم که هیچ نوع اعتقاد مذهبی نداشت (البته این را فقط من و یکی دو نفر دیگر می دانستیم.) با وجود این هرگز نشنیدم که از کسی پشت سر او بد بگوید. می گفت تشخیصش این است که کار درستی نیست. حالا گیرم خیلی از عزیزان مسلمان ما خودشان قدرت تشخیص این مساله ساده را ندارند، این همه    آیه و روایت نمی تواند در آنها تردید ایجاد کند نسبت به درستی عملشان؟! هزار و یک بهانه پیدا می کنند که غیبت  در  فلان موارد نه تنها بد نیست که واجب  نیز هست. بعضی ها که دستشان هم به کمک زبانشان آمده تا بخشی از بدگویی هایشان را تبدیل به بدنویسی کنند.  ظاهرا این مشکل نزدیک به انتخابات اپیدمی  می شود. امیدوارم هیچ وقت به این مرض دچار نشوم.

داستان سیستان

داستان سیستان رضا امیرخانی از نظر X ارزش یک بار خواندن را داشت.برای دوستانی که آن را ندیده اند زحمت تایپ چند سطری از اوایل کتاب را می کشم:
ده دقیقه به هشت بود که کرمی به هم راه زنگ زد و گفت آقا منتظر شما هستیم ها. دیدیم قضیه جدی است. تندترش کردیم، اما امان از ترافیک. از ترافیک بدتر، اتومبیل یکی از مسوولان نظام بود که پشت سر ما بود و مدام چراغ می زد. انگار که راه باز است و ما تبرکا راه نمی رویم. کلی می ترسیدیم از این که با او هم سفر باشیم، که شکر خدا به خیر گذشت و مثل بیشتر مسوولان رفت سمت ترمینال پروازهای خارجی.

آشنایی X با جاوااسکریپت

برای X این کتاب «خودآموز جاوا اسکریپت در ۲۴ ساعت» تا حدود قابل قبولی مفید بود. ترجمه قابل فهمی دارد و البته غلط های تایپی آن با توجه به چاپ دوم بودنش کم نیست! واقعا هم هر درسش را در حداکثر یک ساعت می توان خواند(آنقدر دروغ شنیده و خوانده ام که وقتی یک بنده خدا صادقانه می نویسد در ۲۴ ساعت، باور نمی کنم ). چون حال و هوای این یادداشتم به شدت جاوا اسکریپتی است، این را هم به پایان آن اضافه می کنم:
پنجره کوچکی که به مناسبت تبریک میلاد پیامبر بزرگوار اسلام مشاهده فرمودید، با استفاده از قرار دادن عبارات زیر در قسمت سر(head) قالب وبلاگ ایجاد شده است.

window.open("https://www.sharemation.com/a7512/milad-e-            ,nabi.swf","NewWin","toolbar=no,status=no

;("width=250,height=303,left=5,top=5

پ.ن.  پنجره مذکور را بعد از هفدهم ربیع الاول دیگر نمی بینید!

 

 

آدرس

این هم یک راه ارتباط با کسی که قرار است X به او رای بدهد:

 

برای خودم، به یاد او

 

بیش از هزار سال است که می فهمد و از همه بیشتر می بیند.
برای خودم زمزمه می کنم:
این درد بی دردی من درد کمی نیست!

تکلیف

تکلیف X تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری بدین صورت مشخص شده است:

۱-کتاب زیر را بخرد و بخواند:

بورس و سهام-نحوه قیمت گذاری سهام

 موسسه حسابرسی و خدمات مالی دایا رایان به اهتمام غلامحسین دوانی(انتشارات نخستین)

۲- به سایت سازمان بورس و اوراق بهادار تهران برود و اطلاعات کسب کند.

به علاوه تأکید کرده اند که چون X هنوز حتی مبتدی هم به شمار نمی آید، صلاح نیست نزدیک به انتخابات که نوسان قیمت ها زیاد است، دست به چنین اقدام خطرناکی بزند و سرمایه اش(؟) را نابود کند.  

 پانوشت:X اصلا سرمایه ای ندارد که بتواند آن را نابود کند! با وجود این دوست دارد که کمی از کار بورس سر در بیاورد.

دلیل مشترک

بدیهی است که X از بین کاندیداهای مطرح، جناب قالیباف را انتخاب می کند. به هزار و یک دلیل! از این هزار و یک دلیل چند تا با دلایلی که حامد قدوسی در اینجا آورده مشترک است(مثل شماره ۱۸). آن دلیلی را که یک چپ و یک راست برای قبول صلاحیت نسبی یک آدم درنظر بگیرند به احتمال زیاد می توان دلیل غیر جناحی محسوب کرد.